حكمت 126












حکمت 126



[صفحه 1077]

آن حضرت عليه‏السلام شنيد مردي دنيا را نکوهش ميکند فرمود: اي مرديکه نکوهشگر جهاني و مفتون فريب آن گرديده، براي چه جهاني را که بدان مغرور شده نکوهش ميکني، آيا تو گناه را بر دنيا وارد کرده يا دنيا گناه را بر تو، کجا و کي دنيا تو را سرگردان ساخت و بفريفت درافکند، آيا دنيا تو را بمقتل پدران پوسيده‏ات فريب داد، يا بمادرانت که زير خاک گور خفته‏اند، بسا بيماري را که تو دستگيري کردي، و بسا بيماري را که با دستت پرستاري نمودي براي آنان خواهان شفا بوده، و امراضشان را براي طبيبان شرح دادي، نه آن محبت و مهرباني تو بحالشان سودمند افتاد، و نه در خواهشت کامروا گرديدي، و نه توانستي بدستگيري و پايمردي خودت بيماري را از وي دفع دهي، جهان از حال هر يک از آنان براي تو مثل زد، او هلاکت تو را نماياند (منتهي تو از فرط مغموري دستي بهوش نيامده و پند نگرفتي دانسته باش که) جهان براي آنکس که بدرستي حقيقت آنرا باور دارد سراي درستي است، و براي آن کس که اطوار گوناگون و اشباه رنگارنگش را بداند و بفهمد خانه سلامتي است، و براي آنکه از آن خواهان توشه و پند باشد سراي ثروت و دار موعظت است، دوستان خداي را مسجد، و فرشتگانش را نمازخانه

، و وحيش را فرودگاه و يارانش را تجارتخانه است، آنان در آن دنيا بکسب رحمت و رضوان پرداخته و بهشت را بسود ميبراند، بنابراين نکوهشگر جهان کيست، و حال آنکه جهان جدائي خويش را اعلام داشته، و دوريش را صلا زد، و خود را آن طوري که هست براي اهلش بستود و با نشان دادن شاديها و بلاهاي خود بلاها و شادمانيها (ي آخرت) را به آنان بنود، گاهي براي ترس و خوف و هنگامي براي عشق و شوق بخوشي شبي برد، و بناخوشي صبحي آورد، آنگاه عده (که از آنان پند نگرفتند و در آن بعيش و نوش پرداختند) در صبح پشيماني آن را نکوهيدند، لکن رادمرداني ديگر که جهان آنان را متذکر ساخت پند گرفتند خبرشان داد تصديقش کردند، اندرزشان داد و پذيرفتند، و آن جهان را بستودند (فلهذا جهان را بيجا نکوهش نشايد که سعادت و شقاوت در دست خود انسان است از ايراد اين سخن روشن ميشود که اين بزرگمرد سخن آفرين و اين يگانه قهرمان ميدان نطق و بيان که از سرچشمه وحي و الوهيت مايه گرفته و در دامان نبوت و بوستان حکمت نشو و نما يافته است در ايراد سخنان ضد و نقيض تا چه اندازه چابک دست و قوي منطق است در تمام نهج‏البلاغه و اغلب سخنان آن حضرت سخن همه از نکوهش دنيا است، و همه بجاي خود درست و ا

لفاظ همچون سلک مرواريد بهم منتظم است در اينمورد هم که خواسته است دنيا را ستايش کنند معاني همه دلنشين تو گوئي لئالي آبدار را در زر الفاظ ترصيع کرده و نشانيده‏اند. بابي انت يا مولاي روحي و جسمي لک الفداء يا اميرالمومنين)


صفحه 1077.