خطبه 043-علت درنگ در جنگ












خطبه 043-علت درنگ در جنگ



[صفحه 125]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است هنگاميکه ياران درباره جنگيدن باهل شام با آن حضرت سخن گفتند بيان فرموده: اجمال داستان انکه چون اصحاب تمام با حضرت اميرالمومنين بيعت کردند حضرت بوسيله جرير ابن عبدالله بجلي نامه به معاويه نوشتند و در آن مرقوم فرمودند که مهاجر و انصار همه با من بيعت کردند تو نيز بايد بيعت نمائي و من جرير ابن عبدلله راکه از مهاجرين و مردي است با ايمان بسوي تو فرستادم تا از تو بيعت ستاند معاويه وقتي اين نامه را دريافت کرد در صدد بر آمد تا مگر جرير را بفريبد لکن چون حضرت جرير را از مکر معاويه آگاه کرده و دستورات لازمه را باو داده بودند جرير مقتون معاويه واقع نگرديد آخرالاامر معاويه بر پشت نانه آن حضرت نوشت چه کس تو را بر مسلمين والي گردانيد تا بعزل من فرمان دهي والسلام از اين سوي چون مدت ماندن جرير در شام بطول انجاميده و اصحاب ميدانستند معاويه نخواهد کرد براي استعداد جنگ با او از حضرت اجازه خواستند لذا فرمود مهيا شدن من براي جنگ با اهل شام در صورتيکه هنوز جرير نزد ايشان است بستن باب صلح و خوبي به روي آنان و منصرف کردن ايشان از اطاعت است، اگر اراده بيعت کرده باشند (اگر ما در جنگ با آنا

ن پيش دستي کنيم خواهند گفت اقدام تو در جنگ سبب انصراف مااز بيعت شد) لکن من براي جرير وقتي معين کرده‏ام که از آن تجاوز نخواهند کرد جز اينکه فريب خورده يابه فرمانمن عاصي شده باشد اکنون راي من اينست که شمابه آرامي وتاني کارکنيد، گواينکه ازآماده بودنتان کراهتي ندارم (بلکه خوشحال هم هستم) من چشم و بيني اينکار را زده نهان آشکارش را بطوريکه بايد و شايد ديده و ديدم يکي از دو کار را بايد بکنم، يا جنگ با مخالفين، يا کفر به آنچه بر محمد (ص) نازل شده (زيرا که حضرت رسول (ص) باو فرموده بود که با ناکثين و قاسطين و مارقين خواهي جنگيد، و اگر جنگ نميکرد خلاف فرمايش حضرت رسول واقع شده، و ترک جنگ با معاويه و امثال او براي آن حضرت بمنزله کفر بود) پس حال که ترک جنگ با کفار براي من محال است البته با آنان خواهم جنگيد (آنگاه روي سخن را بسوي کسانيکه خون عثمان را بوي نسبت ميدادند کرده فرمايد) عثمان که بر امت محمد والي شد کارهاي ناهنجاري احداث کرد و باعث شد که مردم درباره‏اش حرفهائي بزنند (اموال مسلمين را باقوام خود بخشيد ابوذر را از مدينه طرد کرد عمار ياسر را آزار نمود حدود اسلامي را معطل گذاشت، در اين کارها و سهل‏انگاريها بود که مردم

هم از او روگردان شده تغييرش دادند (در محاصره او را کشتند پس دامان من از لوث خون عثمان پاک و آنرا بمن نسبت دادن تهمت صرف است).


صفحه 125.