خطبه 037-ذکر فضائل خود
[صفحه 117] اين کلام گزيده از سخنان طولاني آن حضرت عليهالسلام است که جاري مجراي خطبه بوده و در آن از بعضي از مفاخر خويش سخن رانده فرمايد: (در بدو امر براي ياري اسلام) من برخاستم هنگاميکه ديگران (از ترس دشمن نشسته و) خود را باختند خويش را نماياندم در وقتي که آنان سر در گريبان عجز پيچيده و پنهان شدند گويا شدم من زمانيکه زبان آنان ياراي سخنگفتن نداشت بنور الهي راه پيمودم در حيني که ديگران ايستاده بودند (و پيش پاي خود را در اثر جهل نميديدند با باينکه در تمام شئون اسلامي من از تمام مدعيان خويش جلو بودهام با اين وصف هيچگاه سر و صدائي راه نينداخته و مانند آنها سخني بلاف و گزاف نراندهام) صوتم از همه آنان کوتاهتر و مقامم از تمامي آنان بلندتر بود (کارهاي سخت را به ثبات قلب و آرايش از پيش برداشتم) پس عنان (رخش سبک خيز) فضائل را گرفته و پرواز کردم (بهر طرف خواستم تاختم) تا اينکه گوي سبقت را (از ميدان مجاهدت) ربودم و (در مرکز دين) همچون کوهي که (دوست طوفانهاي) حوادث آنرا از جاي نکنده و از وزش بادهاي تند نلرزيده و از جاي در نرود ايستادم براي هيچکس در خويش جاي سرزنش و غيبتي باقي نگذاشتم (خردهگيران را درباره من مجال دم زدن نماند) ذيل نزدم عزيز و قوي پيشم ضعيف است تا اينکه حق را از اين گرفته و به آن برسانم من بقضاي خدايتعالي رضا و حکم او را گردن نهادم (اي شنونده) آيا ميبيني مرا که برسول خدا صلي الله عليه و آله دروغ بندم (و حال آنکه آن حضرت مرا خليفه بلا فصل خويش فرار داد) به خدا سوگند اول تصديق کننده آن حضرت منم پس اول کسي که دروغ بر او ببندد نخواهم شد پس من (در اين امر) نظر کردم که آيا مردم مرا به بيعت خود و اطاعت خدا بخوانم يااينکه خود اطاعت خدا کنم (و خلافت را بديگري واگذار نمايم) پس ديدم اطاعت کردنم بر بيعت گرفتنم پيشي دارد و پيمان ديگري در گردنم ميباشد (پيغمبر از من پيمان گرفته و مرا امر بصبر و شکيبائي کرده تا وقتي که ياراني پيدا نموده و حق خويش را آنوقت مطالبه نمايم پس منهم مهم صبر کردم)
صفحه 117.