حكمت 030












حکمت 030



[صفحه 1032]

آن حضرت عليه‏السلام از ايمان پرسيده شدند، فرمودند: ايمان استوار بر چهار ستون است: بر صبر، و يقين، و عدل، و پيکار (در راه حق با دست و زبان) از اين چهار ستون صبر خود بر چهار شعبه است: بر شوق، بر خوف، بر بي‏رغبتي بدنيا، بر انتظار کشيدن، پس آنکه شائق و شيفته بهشت است شهوت را از ياد ببرد (و پيرامون آنها نگردد) و آنکه از آتش خائف و بيمناک است از چيزهاي حرام دوري گزيند، و آنکه بي‏رغبت بدنيا است پيشامدهاي جهان را خوار و آسان گيرد و آنکه بانتظار مرگ است بسوي نيکيها بشتابد. يقين نيز بر چهار شعبه است: بر بينا شدن با زيرکي و هشياري (در امر دين و خلقت) و تاويل و تفسير کردن حکمت (و بدقايق آن آشنا گشتن) و پند گرفتن بعبرت و آزمايش، و بر سنت و روش پيشينيان از پيمبران رفتن، پس آنکه با زيرکي بينا شد حکمت برايش روشن گردد، و هر که حکمت برايش روشن شد مرکز عبرت و آزمايش را بشناسد، و هر که مرکز عبرت و آزمايش را شناخت گويا با پيمبران پيشين بوده است. عدل نيز بر چهار شعبه است: بر شناور شدن در درياي فهم و دانش، و فرو رفتن در علم، و درخشان و هويدا ساختن حکم، و رسوخ و اثبات حلم، پس آنکه مقصد و غرض را دانست فرو رفتن در علم

را دانست از سرچشمه‏هاي حکمت سيراب باز گشته است، و آنکه حليم و بردبار بود در کار خويش قصوري نورزيده است، و در ميان مردم بستودگي زندگاني کرده است. و از آن چهار ستون جهاد نيز بر چهار قسم است: بر امر بمعروف، و نهي از منکر، و صدق و درستي در مواقع آن، و دشمن داشتن فساق و فجار، پس هر که مردم را به نيکي و دستورات خدائي امر کرد پشت مومنين را قوي گردانيده، و آنکه از زشتيها جلوگيري بعمل آورد، دماغ مخالفين را بخاک ماليده، و آنکه در مواقع خود صدق و درستي بجاي آورد حقي که بر او واجب افتاده بود ادا کرد، و آنکه فاسقان را دشمن داشته و براي خدا بخشم آمد خدا نيز براي او بر دشمنانش بخشم آمده و در قيامت خوشنودش خواهد ساخت.

[صفحه 1033]

و کفر نيز بر چهار پايه ايستاده است: ببررسي و کنجکاوي کردن (در کارهاي خود) و نزاع و جدال (بسيار با مردم کردن) و از حق منحرف گرديدن، و مخالف با حق و حقيقت بودن، فلذا هر که کنجکاو کند بازگشت بحق نکند (بلکه بضلالت و گمراهي برسد) و هر آنکه بسيار بنزاع و جدال برخيزد کوري و نادانيش هميشگي باشد (زيرا که جهل و نزاع ملکه او شود و هيچگاه گوش بسخن..... و هر آنکه از حق رخ برتابد کارهاي نيک نزدش زشت و کارهاي زشت نزدش زيبا باشد، و از مستي گمراهي سرمست افتد، و آن کسيکه با حق و حقيقت مخالفت کند راههاي رفتارش بر او دشوار، و کارها (ي زندگانيش) بر وي مشکل، و راه بيرون شدن از آن سختي و دشواري بر وي تنگ گردد (چنانچه در سوره 20 فرمايد: و من اعرض عن ذکري فان له معيشه ضنکا، و نحشره يوم القيمه اعمي). و شک نيز بر چهار شعبه است، بر مجادله کردن و ترسيدن، و ترديد داشتن و تن در دادن است (کسيکه در کار خود داراي ترديد است زبانش در حجت و برهان قوي نبوده، با حال ترس بالاخره مغلوب گردد، و برغم انف خود سخن صواب را گردن گذارد) پس هر که جدال و نزاع را داب و ديدن خود قرار دهد شب اندوهش بصبح شادي نرسد، و هر آنکه از چيزهائيکه در پيش رو

ي او است بترسد، در کارهاي خويش بقهقرا باز گردد (و پيشرفتي برايش حاصل نشود) و هر آنکه خاطرش بشک و ريب اندر باشد، و با شبهه قدم بردارد، سمهاي شياطين او را پايمال و هلاک سازد، و هر آنکه هلاکت دنيا و آخرت را گردن نهد در دو دنيا هلاک شود.


صفحه 1032، 1033.