نامه 067-به قثم بن عباس












نامه 067-به قثم بن عباس



[صفحه 994]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است به قثم ابن عباس، که از جانب آن حضرت فرماندار مکه بود. ( و در اين نامه دستور فرموده‏اند: که او بموقع حج در موسم حاضر شده، بمردم کمک دهد، مکيان را از اجاره گرفتن از حجاج مانع گردد، اي پسر عباس) حج را با مردم بپايدار (و مسائل و آداب را به آنان بياموز) و روزهاي خداي را بيادشان آر (که بر سر گذشتگان در اثر نافرماني چه آمد، تا آنها در آن بارگاه کبريائي از سر سوز بنالند، و بتوبه دانا به بگرايند) صبح و سرشب با آنان بنشين، و براي آنکه مسئله (از مسائل صبح را) ميپرسد فتوي بده، نادان را بياموز، با دانشمند مذاکره کن (تا مسائل مشتبه را متذکر گردد) فقط زبان تو بايستي بر مردم سفير و ميانجي باشد، فقط دربانت بايستي خودت باشي (اين خوي فراعنه و قياصره است، که خويشتن روي از مردم در پوشند، و کارها را با سفير و دربان انجام دهند، بين فرماندار حرم خدا با آنها تفاوت بسيار بايد باشد، اي قثم) نکند که نيازمندي را از ديدار خويش محروم سازي، که اگر کردي و در نخستين برخوردش از دربار تو نوميد بازگردد، آخر کار ستوده نخواهي شد (بلکه بعکس زبان بنکوهشت خواهد گشاد). در عيالمندان و گرسنگان که نزد ت

واند (بديده مهر) بنگر، و هر آنچه از مال خداي که نزدت گرد آمده است، به مصرف آنان برسان، در حاليکه آن را بکسانيکه درويش و نيازمند (و دور از تو هم باشند) رسانده باشي، و آنگاه آنچه زياد آمد براي ما بفرست، تا ما آن را بکسانيکه در نزدمان هستند تقسيم کنيم. ديگر اينکه مکيان را بفرماي که از ساکن (و حجاجيکه براي گذاردن حج بمکه منزل گزيده‏اند) کرايه نگيريد (که اگر گرفتند خلاف دستور خدا رفتار کرده‏اند) چرا که پاک پروردگار (در قرآن کريم در ذيل آيه 25 سوره 23 فرمايد: سواء العاکف فيه و الباد يعني غريب و بومي در خانه کعبه (بهنگام حج) يکسانند، و عاکف کسي است که ساکن در مکه، و بادي حاجي است که اهل مکه نيست (فلذا مگذار که مکيان از حاجيان جاره دريافت کنند) خداوند ما و شما را بکردار نيکي که مورد پسند او است بدارد، والسلام.


صفحه 994.