نامه 059-به اسود بن قطبه












نامه 059-به اسود بن قطبه



[صفحه 972]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است، به اسود ابن قطبه سردار سپاه حلوان (حلوان شهري بوده است تا بغداد پنج روز فاصله داشته است، ارباب تراجم در شرح حال اسود سخني نرانده‏اند، ابن ابي‏الحديد در جلد چهارم صفحه 163 گويد من نيز به نسب او دست نيافته‏ام لکن برخي او را از بني‏حارث ابن کعب دانسته‏اند، و گمان من بر اين است که او اسود ابن زيد که او از حاضرين بدر است، هر چه هست پيدا است از ياران و دوستان حضرت بوده است باري حضرت بوي نبشتند): پس از ستايش پروردگار، و درود به روان رسول مختار، به راستي هنگاميکه والي ميلش گوناگون و يکسان نباشد (و عموم رعيت را بديده مهر ننگرد شريفرا بگذارد، وضيع را برکشد) اينکار او را از عدل و دادگري باز دارد، بنابراين تو اي والي و سرلشگر حق را نزد خويش درباره مردم يک نواخت بدان و اجرا کن، چرا که جور و ستمگري هيچگاه جايگزين عدل و دادگري نتواند باشد، پس از چيزيکه مانند آن را بر خويش نپسندي (بر ديگري مپسند و از آن) دوري گزين، و خويشتن را در آنچه که خداي بر تو واجب فرموده است بکار انداز در حاليکه بثواب خداي اميدوار و از عذابش بيمناک باشي. (اي پسر قطبه) بدانکه جهان دار ابتلا است، و بشر

دمي را در آن بکامراني نگذرانده است، جز آنکه روز قيامت بر وي اندوه و ندامت است (که چرا آنرا غنيمت نشمرده، و کار نيکي و يا نيکوتري انجام نداده است، بدانکه هيچ چيزي جايگزين حق نيست) و هرگز چيزي تو را از حق بي‏نياز نگرداند پس بپاس اجراي حق در نگهداري نفس خويش و اصلاح امور رعيت کوشا باش، زيرا سوديکه از (جانب خدا در) اجراي حق بتو ميرسد، بيش از سودي است که از تو (بمردم) ميرسد والسلام.


صفحه 972.