نامه 052-به فرمانداران شهرها












نامه 052-به فرمانداران شهرها



[صفحه 905]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است بفرمانداران شهرها درباره نماز (که آن را بموقع بايد خواند) نماز ظهر را با مردم بجماعت هنگامي بگذاريد که سايه آفتاب باندازه خوابگاه بزي برگردد (و آن وقت فضيلت آنست نه هنگام وجوب، و فقهاء اماميه رضوان الله عليهم اجمعين بوسيله اصطرلاب و دائره هنديه وقت فضيلت نماز ظهر را بيان فرموده‏اند که مقام را مجال تشريح آن نيست، لکن کسيکه شناساي اصطرلاب و دائره هنديه نيست، بايد چوبي که ته آن پهن و سرش باريک باشد در آفتاب جائي نصب کند، وقتي که سايه آن باندازه خودش و بمغرب برگشت نماز ظهر را بگذارد) نماز عصر را با آنان هنگامي بگذاريد که خورشيد در پاره از روز روشن و درخشان بوده، و ميتوان تا (هنگام غروب پياده) دو فرسخ راه پيمود (و اين براي کسي است که بخواهد نماز ظهر و عصر را با هم بگذارد، وگرنه فعلا که در ميان شيعه بنا به روايت ائمه طاهرين و اقوال علماء که به آنها استدلال جسته‏اند نماز عصر را پس از ظهر هر وقت خواندند درست است و اغلب چنين ميخوانند) اما نماز مغرب را با آنها هنگامي بگذاريد که روزه‏دار افطار ميکند، و حاجي بمنار دانه ميشود، و نماز عشاء را با آنها هنگامي بخوانيد که ثلثي

از شب گذشته و سرخي (حمره مشرقيه) پنهان ميگردد، و نماز صبح را با آنها هنگامي بگذاريد، که شخص چهره رفيق و همراه خود را بشناسد و با آنها نماز بگذاريد، نماز ناتوان‏ترين آنان، و فتنه و فساد برپا نکنيد (و خيلي طول ندهيد فسوسا که حضرت عليه‏السلام در اينجا امراء را از طول دادن نماز منع ميفرمايند، لکن در زمان ما برخي جهال که خود را بصورت اهل علم در آورده‏اند ائمه جماعت شده، و براي جلب جماعت باندازه نماز را تند ميخوانند که نه عوام بيسواد ميتوانند اذکار را با او بخواند، و نه اگر با سوادي در آنجا گير افتاده باشد ميتواند حروف را از مخرج ادا کند، وقتي هم آن امام جماعت را تذکر دهي، تشبث باين جمله از فرمايش پيدا کرده گويد ملاحظه اضعف مامومين لازم است، در صورتيکه او بايد ملاحظه اضعف مامومين را کرده، اينقدر تند نخواند، بار الها از هواهاي غلبه کننده بتو پناه ميبريم و بس).


صفحه 905.