نامه 050-به اميران سپاه خود












نامه 050-به اميران سپاه خود



[صفحه 901]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است بسرهنگان سپاهيانش (که در آن از حقوق امير و مامور بر يکديگر سخن رانده‏اند): اين نامه از بنده خداي علي ابن ابيطالب امير مومنان است، بسوي مرز دارانش (يا بگرد آورندگان خراج و اموال کشورش). پس از ستايش خداوند يکتا، و درود بر حضرت مصطفي، سزاوار است کسيکه فرمانش بر مردم روان است باينکه فضلي که به او رسيده، و نعمتي را که بدان سرفراز گرديده است حالش را بالنسبه برعيت دگرگون نسازد (و از روي کبر و تنافر جور و تطال را چنگ نيازد) و اينکه با نزديک شدن به بندگان خداي، و مهرباني بر برادرانش به نعمتي که ذات اقدس الهي وي را روزي فرموده است بيفزايد. آگاه باشيد (والي و رعيت را بر يکديگر حقوقي است اما) حق شما بر من آنست که رازيرا از شما پنهان ندارم مگر در جنگ (که رازش فاش کردني، و نقشه‏اش گفتني نيست) و هم کاري را بدون شور با شما خاتمه ندهم، جز در حکم شرعي (که چون والي از تمامي رعيت دانشمندتر است با مشورتش نيازي نيست) و در رساندن حقي را بمرکزش کوتاه نيامده، و تا آن را بجايش ننهاده نياسايم، و اينکه در دادن حقوق شما را با هم برابر گيرم، هر آنگاه که من (نعمت خدا دادي را بجايش صرف نمو

ده و) با شما چنين کردم، بر خدا است که نعمتش را بر شما تمام فرمايد، اما حقي که مرا بر شما است فرمانبردن است، و اينکه رخ از فرمانم بر نتابيد، و در کاريکه من تصويب کنم کندي ننمائيد، و اينکه در راه حق (پيکار کنيد، و دست از جان بشوئيد و) بدرياهاي مهالک شناور شويد، شما اگر اينها را درباره من (بجا آوريد فبها، و اگر بجا) نياوريد هيچکس در نزد من از کجروتان رانده‏تر نيست (و چون او باعث تشتت و پراکندگي امر امت ميشود) پس او را عقوبتي سخت خواهم کرد (که باعث عبرت ديگران گردد) و رهائي و رخصتي براي او در نزدم نميباشد، پس شما اين دستور (عالي و اين پند دلنشين) را از فرماندهانتان فرا گيريد و آن چيزيکه خدا امرتان را با آن بسامان مي‏آورد، به آنها ببخشيد (و از فرمانشان سر بر نتابيد، تا امور کشور در اثر اين هماهنگي منظم گردد) والسلام.


صفحه 901.