نامه 046-به يكي از فرماندهان خود












نامه 046-به يکي از فرماندهان خود



[صفحه 894]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است، ببرخي از کار گذارانش (که بست و گشاد امور مردم را بوي يادآوري نموده‏اند). پس از سپاس و ستايش خدا و رسول (قدر خويش را بشناس، و رتبه‏ات را نزد من بدان زيرا که) تو از کساني هستي که من در استواري (ستون) دين به آنان ياري جسته و صولت و سرکشي گنهکار را با وي در هم شکسته، دهانه مخوف دشمن را بدو ميبندم (او را در جائيکه احتمال حمله و يورش دشمن را از آنجا ميدهم و اميدوارم) بنابراين هر آن چيزيکه مهم تو را کفايت کند از خداي بجوي و (در رتق و فتق امور رعيت) درشتي را با مقداري نرمي بهم درآميز (تا ستمکش بتو اميدوار، و ستمگر از تو در بيم و هراس افتد، و دست بناشايست نيازد) آنجا که مدارا و مهرباني بهتر، مدارا پيش آر، و آنجا که کار جز بدرشتي انجام نپذيرد همت بسختي گمار، (اي فرماندار ملت باعث آبادي کشور است، کبر و نخوت را فرو گذار و در برخورد با آنان چين و آژنگ را از چهره بزداي و) براي رعيت بالت را بهم در شکن، و رويت را بگشاي، و پهلويت را نرم ساز، و در چشم خواباندن و نگاه کردن، و اشاره نمودن، و درود فرستادن با آنان يکسان رفتار کن، (اين را برمکش و آنرا فرو مگذار) تا زبردستان در ستم

کاري تو دلير نگردند، و زيردستان از دادگريت نوميد نمانند.


صفحه 894.