نامه 042-به عمر بن ابيسلمه
[صفحه 878] از نامههاي آن حضرت عليهالسلام است بعمر ابن ابيسلمه مخرومي و او در بحرين عامل آن حضرت بود که او را عزل و نعمان ابن عجلان زرقي را بجايش گمارداند. (عمر پسر امسلمه و ربيب رسول خدا است، و از ياران حضرت اميرالمومنين عليهالسلام ميباشد: مرحوم حاجي نوري در مستدرک از تقريب ابن حجر نقل کرده که او پس از حضرت امير زنده، و وفاتش در سنه 38 هجري بوده، و ابان ابن ابيعياش کتاب سليم ابن قيس هلالي را در محضر حضرت علي ابن الحسين عليهالسلام بوي نشان داده است، و از نامه حضرت نيز بوي جلالت شانش معلوم ميگردد، و اما عجلان از طايفه بنيزريق، و سيد قوم، و مردي شاعر، و فصيح اللسان، و پس از عمر ابن ابيسلمه فرمانداري بحرين و عمان را داشته و رسول خدا صلي الله عليه و آله او را در مرضي عيادت فرمودهاند). اما بعد (نظر باينکه تو از دوستان شفيق و صديق ما بوده، و بوجودت احتياج مبرمي است لذا) من نعمان ابن عجلان زرقي را بفرمانداري بحرين گزيده، و بدون اينکه تو را نکوهشگر، و سرزنش کن باشم دستت را از (تصرف در امور) آنجا کوتاه ساختم، تو کار فرمانداري را نيکو انجام داده، و امانت را بسيار خوب ادا نمودي (و در اين قسمت مورد علاقه و تشويق ما ميباشي، لذا خلاصه محاسبات ديواني را به نعمان سپرده) رو بسوي ما کن، بدون اينکه گمان بد بخود راه داده، خويش را نکوهش کننده، و تهمت زننده و گنهکار داني، زيرا (که دشمنان سر از چنبر فرمان ما بيرون کشيدهاند و) من بر آن سرم که بر ستمگران شامي بتازم، و خوش دارم تو نيز با من باشي، چرا که تو از کساني هستي، که براي پيکار با دشمن و برپا داشتن ستون (خيمه) دين به آنان مستظهر و قوي پشتم، و اگر خدا بخواهد (پيروزي نهائي نيز با ما است).
صفحه 878.