نامه 032-به معاويه












نامه 032-به معاويه



[صفحه 853]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است بمعاويه (عليه اللعنه و العذاب و آن پايان نامه‏ايست که حضرت پس از رد و بدل شدن چندين نامه بوي نگاشته، و او را در گمراه ساختن مردم نکوهيده، و بتقوايش امر فرمودند): اي مردک ناکسي که همچون شيطان جهال و نادان شامي را گرد خويش فراهم نموده، (و براي رياست چند روزه دين بدنيا در (باخته) و گروه بسياري از مردم را تباه ساخته، و آنها را با بندهاي مکر و نيرنگ و) گمراهيت بفريفتي، و در موج درياي (فسق و فجور) خويششان درافکندي، تيرگيها (ي دوروئي و دغلکاري تو) آنان را فرو گرفت، و شبهه‏ها (ي ناروائي که تو در دين پديد آوردي) آنان را با لطمات خويش در هم کوبيد، تا جائيکه آنها از راه راستشان کرانه گزيده (بسوي باطل شتافتند) سير قهقرائي کرده، پشت (بحق) نمودند و بر حسبهاي (پست و نکوهيده) خويش متکي گشتند (اغلب اهل شام که کور کورانه پيرو تو هستند چنين‏اند) جز آن کسانيکه بينايند (و از منظور پست تو بخوبي آگاه) آنها از آن پس که تو را شناختند از تو جدا شده، و از پشتيبانيت (دست برداشته و) بسوي خداي در گريختند، و اين آن هنگام بود که آنان را بسوي سختي و دشواري کشانده، و از راه راستشان برگرداندي

(و بجنگ و پيکار چون منيشان مامور ساختي آنها خوب تشخيص دادند، که من پسر عم و جانشين رسول خدا (ص) و افضل امت هستم، لذا در جنگ با من اقدام نکردند) معاويه حال که چنين است، براي خودت خداي را نگران باش، و مهارت را از دست شيطان بدر کش (و پاي در شاهراه حقيقت بگذار) زيرا که جهان (دير يا زود) از تو در کار بريدن، و آخرت در شرف نزديکي و رسيدن است، درود بر کسيکه پيرو راه هدايت است.


صفحه 853.