نامه 025-به مامور جمع آوري ماليات












نامه 025-به مامور جمع‏آوري ماليات



[صفحه 786]

از وصاياي آن حضرت عليه‏السلام است که آن را براي کسي نوشت که مباشر گرد آوردن صدقات بود سيدرضي رحمه الله عليه فرمايد: ما اينجا از آن وصيت را يادآور ميشويم، تا دانسته شود که آن حضرت تا چه اندازه ستون حق را بپاي ميداشت، و در کوچک و بزرگ و نهان و آشکار امور و احکام براه عدل و دادگستري روان بود. (اي کسيکه از جانب من بگرد آوردن زکوه گمارده شده‏اي، هماره در اينکار با مردم) براه تقوا و ترس از خداوند يگانه بي‏انباز و شريک روان باش، نکند که مسلماني را از خويش برنجاني و بترساني، نکند که بر او بطوري بگذري که او را ناخوش افتد، بيش از حق خداي را در مال از وي مگير (و رشوه و تعارف از مردم مستان) در آن هنگام که بر قبيله (از قبائل عرب که مامور تسويه حساب آنان هستي) ميرسي، بدون اينکه بخانه‏هايشان در آئي به آبگاهشان فرود آي (زيرا که ممکن است در خانه‏هاي آنان زناني باشند که ديدارشان و شنيدن صوتشان خوش نباشد، يا اينکه نخواهند تو بر امور پنهانيشان و ماکل و مشربشان آگاهي پيدا کني، تا فقير شرمنده شود، و غني را مکروه افتد) آنگاه با آرامش و وقار بسوي آنان روان شو، و در ميانشان بر پاي ايستاده و (با خوشروئي و محبت تمام) بگ

وي بندگان خداي ولي خدا، و خليفه و جانشين (رسول) او مرا براي گرفتن حق خدا از اموال شما فرستاده است چنانچه در دارائي شما براي خداي حقي است آن را (بوسيله من) بسوي وليش بفرستيد، پس اگر گوينده از آنان گفت (مال خدا در نزد من) نيست بسويش باز مگرد (و بر او سخت مگير) و اگر آري گوئي گفت بلي است، آنگاه بدون اينکه او را بترساني، و ببدي وعده‏اش داده و ستمش کرده، و يا سختگيري کني با او روان شو، و هر چه از زر و سيمت که ميدهد بگير، و اگر او را گاو و گوسفند و شتري بود، جز باذن او داخل آنها مشو، چرا که بيشتر آنها از آن اويند، و اگر هم (ضرورت ايجاب کرد که) داخل شوي دخول تو نبايد همچون داخل شدن اشخاص غالب و ستمکار باشد (بلکه بايد از روي مهرباني و رافت و باذن صاحبان آنها باشد) تو نبايد چارپائي را رم بدهي، و آنها را بفرياد بيندازي و بترساني، و صاحبشان را بحالشان بدحال و پريشان سازي (که اگر چنين کني در دنيا و آخرت از کيفر من و خداي مامون نخواهي بود) آنگاه مال را بدو قسمت تقسيم کن، و او را در اختيار کردن هر يک از آنها مخير ساز، و هر کدام را که او براي خود برگزيد، تو نبايد متعرض او شوي (که چرا بهتر را براي خود گزيده است) پس دوباره با

قي را دو نصف کن، و باز اختيار را با وي گذار، و البته در آنچه که او براي خويش ميگزيند، با وي در مياويز (تا هر کدام را که خود خواهد برگيرد) خلاصه پيوسته اين دستور را مکرر کن تا اينکه باندازه که براي اداء حق خداي در مالش وافي باشد باقي ماند آن وقت ديگر حق خداي را از وي بستان و اگر (پس از انجام کار) از تو ابطال آن تقسيم را خواهان شد تقسيم را باطل کرده، و آن دو مال را هم مخلوط کن، و دوباره مانند کاريکه در نخستين بار بجاي آوردي (و عمل را مکرر ميکردي باز مکرر کن) تا حق خداي را که در مال او است باز ستاني (و لکن چون مال خمس بايد بدون عيب و نقص باشد در اينها که ميگيري نيکو دقت کن تا) شتر سالدار و پير، و مريض، و لاغر، و معيوب، و پي شکسته نستاني، و بر آنها امين مگردان جز کسيرا که بدينش اعتماد کامل داشته، در حاليکه او بمال مسلمانان رئوف و مهربان باشد تا آن مال را بولي و صاحب اختيار مسلمين برساند، و آن ولي ميان آنان تقسيم نمايد، و آن کس را که بر آن مواشي موکل ميسازي بايستي مردي نيکخواه، مهربان، درستکار، و نگهدارنده باشد، نه آنکه سختي دهنده، ستم کننده، خسته کننده، زحمت رساننده باشد، (که آن چارپايان را در اثر ضرب و ستم و تن

د راندن از بين ببرد) آنگاه آنچه را که پيشت گرد آمده نزد ما بفرست، تا جائيکه خدا دستور فرموده است مصرف کنيم، و وقتي که امين تو آنها را گرفت (تا بسوي منشان آرد) با وي سفارش کن که ميان ماده شتر و بچه‏اش فاصله نشود، و شيرش را چندان ندوشد، که بچه‏اش را (از گرسنگي) زيان رساند، و بهنگام سواري برنجش نيفکند، و ميان شتران سواري، و غير سواري تعادلي قائل شود (گاهي بر اينها و گاهي بر آنها سوار گردد، تا همگان راحت و آسوده باشند) با شتران خسته برفاه و آساني رفتار کند، جرب دار، و لنگ، و مانده را انتظار کشد تا برسد، و آنها را از راههائي عبور دهد، که به آبگيرها بگذرند، (تا اگر زبان بسته‏ها تشنه بودند آب بياشامند) و نبايد آنها را از مرغزارها براهي که بي‏آب و گياه است بکشاند، بلکه بايد گاهي در ميان مرغزار، و چشمه‏سار چند ساعتشان مهلت گذارد (تا بچرند و آب خورند) و باذن خدايتعالي آنها را بحالي بما برساند که همگي فربه و پاک و پاکيزه از عيب بدون کشيدن رنجي و ديدن اندوهي باشند، تا آنها را بدستور خداوند بزرگ، و روش پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تقسيم کنيم، زيرا که اينکار بخواست خدايتعالي اجر ترا بزرگتر کننده، و هدايتت را نزديک

سازنده‏تر است (شما اي کسانيکه اين سطور را از زير نظر ميگذرانيد نيکو دقت کنيد و بنگريد علي عليه‏السلام درباره مردمي که بايد ماليات شرعي را بپردازند، تا چه اندازه تسهيلات قائل شده، و حتي درباره چارپايان، تا چه پايه رفق و مهرباني را مراعات فرموده است اين سخنان را بخوانيد، و اينقدر براي گرفتن ماليات مردم را تحت فشارهاي مستقيم و غيرمستقيم نگذاريد، و کشورداري را از آن فرمانرواي مطلق بياموزيد).


صفحه 786.