نامه 012-به معقل بن قيس الرياحي












نامه 012-به معقل بن قيس الرياحي



[صفحه 761]

از وصاياي آن حضرت عليه‏السلام است بمعقل بن قيس رياحي هنگاميکه او را سه هزار نفر بعنوان مقدمه الجيش بسوي شام ميفرستادند: (معقل بن قيس رياحي يکي از اشراف و روساء و دليران اهل کوفه، و از دوستان حضرت اميرالمومنين است، به هنگام فتح شوشتر، در دوران عمر، عمار ياسر معقل را با هرمزان بمدينه آورد، و اين معقل همان کسي است که در کنار نهر دجيل با مستورد ابن علقمه رئيس خوارج جنگيده، و هر دو همديگر را بکشتند، باري حضرت فرمودند: اي معقل در اين ماموريتي که تو را سپردم) بترس از خدائيکه ناچارش ديدار کرده، و تو را جز بدو بازگشتي نيست، و البته (در اين جنگ) بايد جز با کسيکه با تو ميجنگيد نجنگي، لشگر را در هنگام خنکي هوا (ي صبح و عصر) راه ببر، و آنها را (در ظهر که روز به نيمه و گرما بحد کمال است) بخواب قيلوله امر کرده، آسايششان را منظوردار (و يا شتران را بچراگاه سر ده، تا بکام دل در گياههاي خرم بچرند) سر شب راه مپيماي، که خداي شب را براي آسايش مقرر فرموده است نه کوچيدن (و منزل بريدن) بنابراين سر شب تنت را از خستگي و فرسودگي (روز و رنج راه) بيرون آورده، شتران و مراکب را از کوفتگي برهان، تا هنگاميکه (پرده سياه شب برچي

ده شود، و شعاع و درخشندگي ستارگان افزون گردد، نسيم دلاويز صبا وزيدن گيرد) سحر دامان (لطيف) بگستراند، صبح (چاک) گريبان بگشايد، آنگاه با خير و خوشي از خدا حرکت کن، ايسرهنگ، هر آنگاه که بدشمنت برخورد کردي، در قلب لشگرت بايست (زيرا جايگاه تو در لشگر جايگاه دل در پيکر است) و بگروه خصم نزديک مشو نزديک شدن کسيکه ميخواهد ستيز و آويز را چنگ در يازد، (و آتش پيکار و کين برافروزد) و نيز از آنان دور مشو دور شدن آنکه از پيکار ميهراسد (و خصم را بر خويش چيره ميخواهد) تا آنکه فرمان من بتو رسد، نکند که کين و دشمني شما نسبت به آنان شما را به پيکارشان برانگيزد، پيش از آنکه آنها را باطاعت و فرمانبرداري بخوانيد، و عذرشان را راه بربنديد (بلکه نخست بايد آنها را از اشتباه بيرون آورده به خدا و حقشان متوجه سازيد، اگر پذيرفتند که کار بدون بکار افتادن شمشير ختم، و اگر نپذيرفتند عذر شما موجه و فيصل کار با شمشير است).


صفحه 761.