نامه 008-به جرير بن عبدالله البجلي












نامه 008-به جرير بن عبدالله البجلي



[صفحه 751]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است هنگاميکه جرير ابن عبدالله بجلي را بسوي شام فرستاده بود بوي نوشتند. (دراسد الغابه است که اين جرير چهل روز پيش از وفات رسول خدا صلي الله عليه و آله اسلام آورد، و در جنگهاي عراق در قادسيه اثرهاي نيکو از خويش برجاي گذاشت، و در سنه 51 يا 54 هجري درگذشت. او با اشعث ابن قيس حضرت اميرالمومنين عليه‏السلام را فراوان دشمن ميدانستند، بطوريکه ابن ابي‏الحديد در جلد 3 صفحه 305 نقل ميکند: روزي جرير و اشعث از کوفه بصحرا ميرفتند، و هر دو ببدگوئي علي عليه‏السلام سرگرم بودند، در اين هنگام سوسماري بر آنان بگذشت، آنها آن سوسمار را صدا کردند، که اباحسل دستت را بده تا بجاي علي با تو بيعت کنيم، وقتي که اين خبر به حضرت رسيد فرمودند اين دو تن در قيامت برانگيخته شوند در حاليکه پيشوايان سوسماري باشد. و علت نگارش اين نامه بجرير آنست که حضرت او را برسالت شام فرستادند، که يا معاويه بيعت کند، يا جنگ را آماده باشد، مردک منافق چهار ماه در شام مانده و گرفتن پاسخرا بتاخير افکند، تا اينکه معاويه کاملا خويش را براي جنگ آماده ساخت، مالک‏اشتر که کاملا بمرام و روحيه جرير آشنائي داشت در بازگشت از شام

جرير را بباد دشنام و نکوهش گرفت که شرحش در کتب و تواريخ مسطور است. باري حضرت از دير کردن جرير دلتنگ شده بوي نوشتند). پس از ستايش و نيايش بر خدا و رسول، همينکه نامه من بتو رسيد، معاويه را بر حکم قطعي وادار کرده (مگذار که اين روباه دغلباز گاهي تو را بطمع افکند، و زماني از بيعت کردن مايوست سازد، بلکه مجبورا) به فيصل امر ماخوذش دار، و او را بين جنگي که بيرون کننده از خانه ديار، و يا صلحي که باعث خفت و خواريش باشد مخير ساز، پس اگر جنگ را گزيد، بگوي تا آن را آماده باشد، و اگر صلح را اختيار کرد از وي بيعت بستان، والسلام


صفحه 751.