نامه 007-به معاويه












نامه 007-به معاويه



[صفحه 749]

نيز از نامه‏هاي آن حضرت است بمعاويه (در يکي از روزهاي جنگ صفين که برخلاف انتظار معاويه ديد سپاهيانش نميتوانند در برابر حملات دليرانه ستونهاي لشگر اميرالمومنين ايستادگي کنند، و آثار شکست را در چهره آينده خويش هويدا ديد، با رنج و تکلف بسيار نامه مبني بر توعيد و تهديد به آن حضرت نوشت، اميرالمومنين عليه‏السلام نامه‏اش را پس از خواندن بدينگونه پاسخ نوشتند) پس از حمد و ثناي خدا و رسول، پند و موعظتي بهم پيوسته، و نامه زينت داده شده از تو بمن رسيد، (چون تو مرد کتابت و نويسندگي نيستي از سياق نامه‏ات اين قسمت کاملا مشهود بود که با تکلف بسيار تصنع کرده، و کلمات اين و آن را بعاريت آورده، و آن نامه را تشکيل داده و) آنرا از روي گمراهي نوشته، و به راي زشتت امضا کرده بودي، (همينکه من آن نامه را مطالعه کردم) ديدم آن نامه مردي است که او را ديده راه نماينده و پيشوائي که براه رستگاريش کشاننده باشد نيست، بلکه (نويسنده‏اش مردکي است خودخواه، گمراه، دنياپرست که) نفس و هوس او را خواند، و گمراهيش کشاند، او نيز پاسخ داد و پيروي کرد، در حاليکه (از فرسودگي صدمات جنگ، و ضربات دست، و تيغ دليران) نفير زننده، اشتباه کننده بود

گمراه شد، و هذيان گفت (و آن نامه را نوشت، اي پسر هند جگرخوار اينکه از راه استرحام بمن مينويسي، عرب در اينجنگ نابود شد، و از ايشان جز باندازه نمي که در ته گودال آبي باقي باشد نمانده است، سخني است پوچ و بدون مورد، دانسته باش که من با اين مهملات دست از پيکار در راه حق و دين باز نخواهم داشت، و تا هنگاميکه تو را نکشم، يا بسوي بيعتت نکشم، شمشير را غلاف نکنم.

[صفحه 750]

و پاره از اين نامه است (معاويه اين بيعتي که با من شده است، بيعتي است بدلخواه اجماع امت) و اين يک بيعتي است که نظر ثانوي در آن تکرار نشود، و (پيماني است که پس از بستن اختيار در آن از سر گرفته نگردد، هرکه از اين بيعت بيرون شود (جميع افراد امت را) نکوهشگر است، و آنکه در آن بکندي و انديشه کردن گرايد دو روي و منافق است (چون برخلاف اجماع رفتار کرده است، کليه مسلمانان بايد با وي به پيکار برخيزند)


صفحه 749، 750.