نامه 004-به يكي از فرماندهانش












نامه 004-به يکي از فرماندهانش



[صفحه 745]

از نامه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (که آنرا) ببرخي از سران سپاه خويش (نگاشته‏اند): (الا اي سرهنگ بهنگام برخورد با دشمن، نخست ستيز و آويز را در بند، و کمين و معاداترا راه مسپار، پيش از آنکه کار با زبان تيغ افتد، تيغ زبان برکش و آنان را که از زير فرمان ما گردن کشيده‏اند بمهر و نرمي بخوان تا گردن نهند) پس اگر دشمنان بسايه فرمانبرداري بازگشتند (بدانکه) اين همانست که ما آن را خواهانيم، و اگر (مهر و نرمي تو در آنان در نگرفت، و ديديکه در کار پيکار سرسخت و يک راي بوده و) امرشان بنافرماني، و گردنکشي گرائيد، در اين هنگام با آن کسيکه مطيع و فرمانبردار تو است، به پيکار با آنکه نافرمانيت ميکند برخيز، و بياري آنکه فرمانت را گردن مينهد از (ياري) آنکه گردن از (زير بار) فرمانت ميکشد بي‏نياز باش، زيرا آن (مردي) که کراهت، (از پيکار در راه حق و دين) دارد، نبودنش (هزاران بار) از بودنش بهتر، و نشستن (دست باز داشتن) او از برخاستنش (بياريت بسي) پرفائده‏تر است.


صفحه 745.