نامه 003-به شريح قاضي
[صفحه 743] (و نسخه آن سند اين است): اين سند خانهايست که خريداري کرده است آن را بنده خوار، از کسي که مرگش حتمي است، و براي کوچيدن از خانهاش بيرون رانده شده است، چنين بنده ناچيز و خواري از چنين کسي خانه خريده است از خانه (هاي) فريب جهان را در سراي تباهان، و کشور هلاک شدگان، و اين خانه داراي حدود چهارگانه ميباشد، حد اول بسوي اسباب آفات منتهي ميگردد حد دوم بطرف اسباب دشواريها، و اندوهها ميرسد حد سوم بسوي هواها، و هوسهاي تباه کننده است و حد چهارم بجانب شيطان که بيرون برنده از راه (دين و ايمان) است منتهي ميگردد، و شارع و در چنين خانه دراين حد چهارم واقع است (و دزدان و رهزنان براي ربودن کالاهاي نفيس خداپرستي از اين در وارد ميشوند) چنين خانه را اين شخص فريب خورده از آرزو، از اين کسيکه مرگ او را ميراند، خريداري کرده است، ببهاي بيرون رفتن از عزت قناعت و بينيازي، و وارد شدن در ذلت طلب و نيازمندي و زاري (در پيش خلق) کردن، بنابراين آنچه (از غرامت و خسارت اين معامله که) اين خريدار را در آنچه که خريده است فرو گيرد (جبرانش) بر خداونديست که پوساننده پيکرهاي پادشاهان (در خاک گور) و در کشنده جانهاي ستمکاران (از جسدهاشان) و نابود کننده پادشاهي فرعونها (ي مصر) و گردنکشان از قبيل کسرا (ي عجم) و قيصر (روم) و تتبع (يمن) و حمير (سبا که بر فرزندان سبا ابن شحيب ابن قحطان سلطنت ميکرد) ميباشد (مردم دانسته باشيد) هر آنکه مال گرد آورد، و بر آن بيفزود، و آنکه بنائي ساخت و استوارش کرد، و بزر و زيورها، و فرشهاي نيکويش بياراست، (دارائي فراوان اندوخت، باغ و بستانها براي خويش برگرفت، و بگمان خود آسايش فرزندان را منظور داشت جميع آنها را (از فرزند و دارائي و ثروت) بسوي جايگاه عرض اعمال، و مکان ثواب و عقاب ميرانند (و آنجا از او ميپرسند اين اموال و دارائي و ثروت را از چه راهي گرد کرده، بدبخت آن کسيکه از تجاوز به حقوق ضعفا و اختلاس اموال بيچارگان ثروتي اندوخته، قصر و باغي ترتيب داده باشد) همينکه فرمان قطعي خدا بجدائي بين حق و باطل (فرمانبردار و گنهکار) صادر گرديد، آنجا است که آنانکه گرد کارهاي بيجا گرديدهاند (و خون دل ايتام و بينوايان را نوشيدهاند ميفهمند تا چه اندازه) زيانکاراند، و اين قسمت را عقل و خرد هنگاميکه از اسيري هوا و هوس بيرون آمده، و از علائق جهان رهائي يافته باشد گواهي ميدهد.
صفحه 743.