نامه 001-به مردم کوفه
[صفحه 739] بابي است که در آن گزيده گلچين گرديده است نامهها، و مراسلاتي که حضرت اميرالمومنين (سلام الله عليه) بدشمنان و فرمانداران خويش در شهرستانهاي (کشور) خود نگاشتهاند: از نامههاي آن حضرت عليهالسلام است هنگاميکه از مدينه بسوي بصره (براي جنگيدن با طلحه و زبير) ميرفت باهل کوفه نگاشته (و اين نامه را بتوسط حضرت امام حسن و عمار ياسر فرستادهاند) (نامهايست) از بنده خداي علي (ابن ابيطالب) اميرالمومنين بسوي اهل کوفه که ياران (دين) و رئيس و گروه عرب را بزرگانند، پس از ستايش خداوند و درود بروان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، البته من شما را از کار عثمان بدانسان آگهي ميفرستم که شنيدنش همچون ديدنش باشد (و حقيقت امر کاملا بر شما روشن گردد) مردم عثمان را (براي کردار ناپسندش) نکوهيدند، و من يکي از گروه مهاجرين بودم که در خوشنودي خاطر مردم از او بسيار کوشيدهاند، و سرزنش را کم کرم (و مردم را از شورش بر او به آرامش دعوت مينمودم) اما طلحه و زبير (که از روي جاهطلبي امروز بخودخواهي وي برخاستهاند) کوچکترين روششان درباره وي شتاب در کشتن، و نرمترين رفتارشان تند راندن بود (آنها ميخواستند عثمان زودتر کشته شود، بل که خودشان خلافت را تصاحب کنند) و عايشه هم درباره (کشتن) وي ناگهان بتندي و خشم گرائيد (و فرمان قتلش را صادر کرد) آنگاه گروهي که کشتنش را آماده بودند او را کشتند و از آن پس مردم بدون کراهت و اجبار بلکه (با طيب خاطر) از روي رغبت و اختيار با من بيعت کردند (و بخلافتم برگزيدند، اي مردم کوفه) بدانيد که (پاي تخت از) دار هجرت (مدينه که ديگر صلاحيت مرکزيت ممالک اسلامي را ندارد) کنده شد، مردمش هم دل از آن برکندند، زيرا (که در آن شهر) فساد و تبهکاري بر پايه خود ايستاده، و همچون ديگ جوشان بجوش بجوش افتاد، بنابراين بخواست خداوند، شما بسوي امير خويش بشتابيد، و پيکار با دشمنان را پيشدستي کنيد (براي جنگ با طلحه و زبير آماده باشيد).
صفحه 739.