خطبه 022-در نکوهش بيعت شکنان
[صفحه 84] از خطبههاي آن حضرت عليهالسلام است که در آن نکوهش ميکند کسانيرا که خون عثمان را بوي نسبت ميدادند مانند طلحه و زبير و ديگران پس از آن در شجاعت و دلاوري خويش ميفرمايد: آگاه باشيد شيطان سپاهيان خويش را بر انگيخته و گروهش را گرد آورده تا جور و ستم را بجاي خود باز گرداند و باطل را به اصل خود رجوع دهد به خدا سوگند خون خواهان عثمان از نسبت دادن اين امر منکر بمن خودداري نکردند، و ميان من و خودشان به انصاف رفتار ننموده، و مطالبه ميکنند از من حقي را که خودشان واگذاشته، و خوني را که خود ريختهاند (طلحه و زبير و ديگران متصدي اين امر بوده و اکنون براي حب جا، آنرا بمن نسبت ميدهند) پس اگر (فرضا) من شريک آنها در اين امر بودهام آنها را هم از اين خونريزي نصيبياست (و خود را بايد به اولياي عثمان تسليم کنند) و اگر خودشان بدون من متولي اين امر بودهاند، پس کيفر باز خواست جرار خودشان نيست، براستيکه بزرگترين حجت ايشان بر ضرر خودشان است لکن اينها از مادريکه از شير افتاده خواهان شيرند، و بدعتي را که مرده زنده ميخواهند (لکن من مانند عثمان اموال ستمکشان را بستمگران نخواهم داد) کيست و کجا است اين بدبختي که مرا بجنگ ميخو اند، بچه ميخواند و بچه پاسخ داده ميشود، من بحجت خدا و علم او درباره اينان راضيم، پس اگر ابا کردند شمشير برانرا حوالهشان خواهم کرد و آن شمشير کفايت کننده و شفا دهنده و ياري نماينده حق است از باطل. شگفتانگيز امريست پيام فرستادن اينان مرا که براي نيزه زدن و شمشير کشيدن بيرون آمده و در کار طعن و ضرب شکيبا باشم اي مادرهاشان بمرگشان بمونيد، من چه وقت بجنگ تهديد شده و از شمشير ترسيدهام (نهنگ را از درياچه باک و سمند را از آتش چه غم) من که بوجود پروردگارم يقين داشته و در دينم هيچ شک و ترديدي ندارم (ديگر براي چه از مرگ بترسم مرگ بر کساني باد که مرا ميترسانند.)
صفحه 84.