خطبه 224-در باب زيانهاي زبان












خطبه 224-در باب زيانهاي زبان



[صفحه 653]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است (در اين که زبان آلت گفتار است، نه اين که خود بخود گويا باشد، و علت ايراد آن اين است که روزي حضرت بخواهرزاده خويش جعده ابن مبيره مخزومي فرمودند: در منبر براي مردم خطبه بخواند، جعده در منبر از گفتار بازماند، لذا حضرت بجاي وي برآمده خطبه طولاني انشاء و از جمله چنين فرمودند): بدانيد زبان پاره‏ايست از انسان، که هرگاه شخص (در سخن‏راني) ناتوان شد گفتار با آن همراه نيست (و خاموش است) و هرگاه توانايند نطق آنرا مهلت (خاموشي) نگذارد، مائيم اميران سخن که ريشه‏هاي آن چنگ در ما فرو برده، و شاخه‏هايش بر ما آويخته است (سخن مانند موم اسير دست ماست، و ما ميتوانيم با کمال قدرت و فصاحت آن را بميل و اراده خويش گردانده معني مقصود را از آن بگيريم). بدانيد: خدايتان بيامرزاد، شما بروزگاري زندگاني ميکنيد که در آن گوينده حق کم، زبان از راستگوئي کند، و جوينده حق بي‏ارج است، مردم آن زمان آماده بر گناه، و (در مخالفت خدا و رسول) با هم همراه و سازگاراند، جوانشان زشتخو، و پيرشان گنهکار، دانشمندشان دو رو، سخنگويشان چاپلوس است، نه کوچکشان بزرگشان را بزرگ داند، و نه دارايشان به پشتيباني از نادارشا

ن برخيزد.


صفحه 653.