خطبه 217-نكوهش دنيا












خطبه 217-نکوهش دنيا



[صفحه 642]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (در نکوهش گيتي و شرح حال مردگان) جهان سرائي است که (اهل) آنرا غم و اندوه از هر سوي گرد در ميان گرفته، و بريو و دستان شناخته شده است، همواره به يک منوال نپايد، و وارد شوندگانش سالم نمانند، حالاتش گوناگون، و نوبتهايش در تبدل و تغير است (نوشش با شرنگ، گلشن با خار، توانائيش بناتواني، عزتش با خواري توام است) خوشي در آن نکوهيده، و آسايش از آن رخت بر بسته است، آنانکه آنرا نشيمن ساخته‏اند، در آن هدف پيکانهاي بلا هستند، که جهان خدنگهاي خويش را بسويشان افکنده، و بمرگ نابودشان ميسازد. بندگان خداي بدانيد، از اينجهان شما و آنچه از عيش و نوش که در آن هستيد، براه آنانکه پيش از شما بودند روانيد، کسانيکه عمرهاشان از شما بلندتر، و شهرهاشان از شما آبادتر، و آثارشان از شما مهمتر بود، صداهايشان خاموش شد، بادهايشان از وزش افتاد، جسدهايشان پوسيد، شهرهايشان ويران، و نشانه‏هايشان نابود گرديد، کاخهاي برکشيده، بناهاي استوار، و بسترهاي گسترده را به سنگهاي سخت، دکورهاي گليني که داراي لحدهايند، تبديل کردند، گورهائيکه ساحتشان با ويران شدن بنا، و بنايش را از خاک (سست) سخت کرده‏اند، هر يک ا

ز آن گورها بهم نزديک، لکن ساکنش غريب و دور است (نميتواند از ديگري ديداري بنمايد) در ميان محله ساکنند که اهلش هراسان، و در بين گروهي‏اند که بظاهر آسوده، لکن (در باطن) گرفتاراند، نه با وطنهايشان انسي است، و نه با اين که بهم نزديک و همسايه هستند، همچون همسايگان با هم آميزش دارند، چسان بين‏شان آميزش و ديد و بازديد باشد، و حال آنکه پوسيدگي آنان را در زير سينه خويش خرد کرد، و سنگ و خاک آنان را بخورد (و نابودشان ساخت) چنين پنداريد که شما هم به آنجائيکه آنها رفته‏اند، رفته‏ايد، و آن خوابگاه و امانتگاه شما را هم گرو گرفته، و در آغوش کشيده است، چگونه است حالتان اگر دوران شما نيز سر آيد، و مردگان را از قبرها بيرون آورند، هنالک تبلوا کل نفس ما اسلفت و ردوا الي الله مولاهم الحق، و ضل عنهم ما کانوا يفترون، اينجا است که هر کس به آنچه پيش فرستاده است آزمايش شود، و بسوي خدائيکه براستي و درستي مالک آنان است باز گرديده شوند، و آنچه را که به آن افترا مي‏بستند (و ميگفتند اينها خدايان ما هستند) بکارشان نيايد.


صفحه 642.