خطبه 213-تلاوت رجال لا تلهيهم...












خطبه 213-تلاوت رجال لا تلهيهم...



[صفحه 630]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است در فضل ذکر خداوند تعالي (و ستايش ذاکرين) و آنرا هنگام تلاوت آيه شريفه رجال لاتلهيهم تجاره و لابيع عن ذکر الله. که در سوره 24 آيه 27 مندرج، و معنايش آنست که مرداني هستند که بازرگاني و خريد و فروش از ياد خدا بازشان نميدارد ايراد فرموده‏اند: خداوند پاک ذکر و ياد بود خويش را روشني دلها (ي ذاکرين) قرار داد، تا پس از کري بواسطه آن بشنوند و بعد از تاريکي ببينند، و پس از کين‏توزي رام و نرم رفتار گردند، براي خداونديکه بخششهايش گرامي است درگير و دار دوران، و روزگارانيکه نشانه‏هاي دين در آنها گم است، بندگاني است که همواره در افکار و عقول (و دل و مغز) ايشان است، و با آنان راز ميگويد (و بانوار درخشان جمال دلکش آنها را از ظلمات غوايت نجات ميبخشد) پس آنان در ديده‏ها و گوشهاي و دلها از نور بيداري (و پرتو حسن ازل و عشق بحق و هدايت) چراغي افروختند، و مردم را متذکر ايام خدا نموده، و روزگارهاي سختي که بر امم سالفه گذشته يادآوري کرده، و آنها را از سطوتش ترساندند، آنانند همچون راه نمايان در بيابانها که هر که راه ميانه گزيد روشش را ستوده، برهائيش مژده دهند، و هر که بسوي راست و چپ گرائ

يد سرزنشش کرده از هلاکتش بترسانند (آري) آنانکه چراغهاي اين تاريکيها، و رهنمايان اين مشتبهات‏اند چنين‏اند، براستيکه از براي ذکر و يادبود خدا اهلي است که از جهان آنرا گزيده، و بازرگاني و خريد و فروش از آن سرگرمشان نميسازد، دوران زندگي را با آن ذکر بسر برده، و به سخنان ترساننده و بيخبران را ندا در داد و گوشهاي آنان را از حرامهاي خدا پر ميسازند، هم مردم را بعدل و راستي امر، و از زشتي نهي کرده، و هم خود آن را بجاي آورده، و از اين باز مي‏ايستند، تو گوئي با اين که آنان در جهانند، جهان را بزير پي سپرده و به آخرت رسيده، و آنچه در پشت اين پرده است ديده‏اند، مثل اين است که از نهانيهاي برزخيان در طول ماندنشان در آنجا مطلع و قيامت وعدهايش را برايشان اثبات کرده است، پس آنان پرده از احوال قيامت را براي اهل دنيا باز کردند، بدانسانکه گوئي ايشان نگران آنچه که مردم هستند نيستند، و آنچه که آنان نمي‏شنوند مي‏شنوند، و اگر از روي خرد اقامتگاههاي پسنديده، و نشيمنگاههاي شايسته آنان را تصور کني (و ببيني که آنها چگونه با ياد خدا رخ از هر چيز بر تافته‏اند) در حاليکه دفاتر اعمال خويش را گشوده، و براي رسيدگي بحسابشان بر هر عمل کوچک و بزر

گي که بدان مامور شده، و در کارش کوتاهي کرده‏اند، از اين نهي کرده شده، و در آن قصور ورزيده‏اند آماده‏اند، آنان‏اند که بار سنگين گناهان را بر پشتشان بار، و از کشيدنش درمانده و ناتوان‏اند، همچون دردمندان ميگريند، و با گريه و ناله بيکديگر پاسخ ميدهند، در مقام توبه و پشيماني و اعتراف بگناه با فريادهاي دلخراش به خدا روي آورده‏اند، البته (اگر بسوي آنان نظر افکني) نشانه‏هاي هدايت و چراغهاي در تاريکي را مينگري، که فرشتگان گرد در ميانشان گرفته‏اند، و با وقار و سکينه بر آنان فرود آمده، و درهاي آسمان برويشان گشوده شده و جاهاي ارجمند و پاکيزه برايشان آماده گرديده، مراکزي که خدا به آنها مطلع و آگاه و از پشت کارداريشان (در بندگي) خرسند بوده، مقام عبوديتشان را مي‏ستايد، آنان با خواندن خداي نسيم عفو و آمرزش (از گناه) را استشمام مينمايند (و مغز جانشان از فکر گلهاي بهشتي عبيرآگين ميگردد) همه بفضل و کرم خدا نيازمند و گروگان، و در برابر بزرگواري او اسير و بسته بند فروتني‏اند، درازي زمان اندوه (و علاقه و عشق به خدا جگرشان را لاله‏سان داغدار) و گريه بسيار دلها و ديدگانشان را مجروح و زخمين ساخته است، براي هر دري که از آن وسيله شوق و

رغبت بسوي خداست آنان را دستي است کوبنده (که در نيمه‏هاي شب که موجودات بخواب‏اند، آن درها را ميکوبند، و بخانه‏هاي لطف و کرامت الهي وارد ميشوند) سئوال و درخواست خويش را از کسي مينمايند که گشادگيها پيشش تنگ نميگردد، و خواستاران از وي نوميد نميشوند، بنابراين (اي شنونده عزيز، و خواننده گرامي پيش از آنکه بحساب تو برسند) تو خودت بحسابت رسيدگي کن، چرا که حساب ديگران را محاسبي است غير از تو که به آنها ميرسند.


صفحه 630.