خطبه 198-بازداشتن امام حسن از...












خطبه 198-بازداشتن امام حسن از...



[صفحه 587]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است روزيکه در صحنه پيکار صفين فرزند برومند خويش حضرت امام حسن عليه‏السلام را ديد که به پهنه رزم پويا است، فرمود: بجاي من اين جوان را (که با نيروي تهمتني و دلاوري بعرصه کين‏گرايان است) مالک شويد و نگهداريد تا مرا درهم نتوفد (و خاطرم را بکشته شدنش آشفته نسازد) چرا که من بمرگ اين دو جوان حسن و حسين عليهماالسلام بخل ميورزم تا مبادا پيوند رسول‏الله صلي الله عليه و آله (بقتل آن دو) گسيخته آيد. سيدرضي رحمه‏الله عليه فرمايد: اين کلمه املکوا عني هذا الغلام از آن حضرت عليه‏السلام از عالي‏ترين و فصيح‏ترين سخن و کلام است (گر چه اجماع خاصه و عامه است که حسن و حسين فرزندان رسول خدا و ائمه طاهرين عليهم‏السلام ذريه و نسل آن حضرت‏اند، و چند آيه از قرآن مانند آيه مباهله و ديگر آيات شاهد اين معني هستند، لکن براي اثبات اين سخن داستان شيريني است نقل ميشود: شعبي گويد: شبي ناهنگام حجاج ابن يوسف باحضار من فرمان راند، و من از ترس وضو گرفته وصيت کرده پس از توديع اهل خويش بر وي در آمدم، بمحض ورود نطعي چرمين گسترده، و تيغي در دست جلاد برهنه ديدم سلام کردم، مرا گفت بنشين و مترس که تا فردا ايمني

، آنگاه گفت پيرمردي را که بغلها و زنجيرها مقيد بود بياوردند، و گفت اين شيخ مدعي است که حسن و حسين عليهماالسلام فرزندان رسول خدا ميباشند، چنانکه دليلي از قرآن بر مدعايش اقامه نکند کشته خواهد شد. شعبي گويد: نيک نگريستم ديدم آن شخص سعيد ابن جبير است، بر مرگش تاسف خوردم، زيرا گمان نداشتم بتواند دليلي از قرآن اقامه نمايد، حجاج نيز مطلب را دوباره مکرر و سعيد را تهديد بقتل کرد او گويد: سعيد لختي بانديشيد و خاموشي گرائيده، سپس سر برآورده، اين آيه را که در قرآن مجيد سوره 6 آيه 86 ميباشد خواندن گرفت و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هرون و کذلک نجزي المحسنين يعني از ذريه ابراهيم‏اند داود، و سليمان، و ايوب، و يوسف، و موسي، و هرون، و ما اينطور نيکوکاران را پاداش ميدهيم، آنگاه ساکت شد، حجاج گفت بخوان، سعيد خواند: و زکريا، و يحيي، و عيسي کل من الصالحين، زکريا، و يحيي، و عيسي، نيز از فرزندان ابراهيم و همه از نيکان‏اند، پس از حجاج پرسيد؟ در صورتيکه عيسي را پدري نيست و تا ابراهيم خليل الله فاصله بسياري دارد فرزند آن حضرت باشد، البته حسن و حسين عليهماالسلام که پسران دختر پيغمبراند بطريق اولي اولاد آن حضرت‏اند، ح

جاج وقتي اين برهان استوار را شنيد امر کرد، تا ده هزار دينار بسعيد دادند، و با احترام تمام مرخصش کردند، شعبي گويد با خويش گفتم بايد از اين پس علم قرآن را از اين شيخ فرا گيرم، روز ديگر پس از مرخصي گرفتن از حجاج در طيش برآمدم او را در مسجدي يافتم که نشسته و آن وجه را ده دينار ده دينار بمردم تقسيم کرده ميگويد: اين نيز ببرکت حسن و حسين عليهماالسلام ميباشد، و در اين موضوع داستانهاي شيريني است براي روشني چشم شيعيان بهمين اندازه اکتفا شد.


صفحه 587.