خطبه 191-درباره معاويه












خطبه 191-درباره معاويه



[صفحه 575]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است (براي دفع تو هم کسانيکه معاويه را در تدبير امور برتر از آن حضرت ميدانستند): به خدا سوگند معاويه از من زيرکتر نيست، لکن (چيزيکه هست اين است که) او باکي از مکر و دستان و خيانت و گناه ندارد (و از خدا نترسيده، بدون پاي بندي، به بند پيمان کارها را با نيرنگ از پيش برداشته، و منظوري جز دنيا ندارد) و من اگر مکر و ريو و بيوفائي را زشت نميدانستم (و آنها را در کارها کار مي‏بستم، معاويه گول نادان بجاي خود بلکه) از تمامي مردم جهان زيرکتر بودم ولي (چه توان کرد که من مرد حقيقت و شيفته آخرتم، و با دنيا چندان ميلي ندارم، تا براي جلب آن دست به نيرنگ و دستان زنم بدانيد که) هر پيمان‏شکني گنهکار، و هر گنهکاري کافر و نافرمان (به خدا) است و هر دغلباز بد عهدي را در روز قيامت پرچمي است، که بدان شناخته ميشود، (مکر و گناهش بصورت پرچمي در آمده، و او را به آتش ميکشاند) به خدا سوگند من بدستياري دستان و ريو دستخوش فراموشي نگشته و در چنگال فشار و سختي فشرده نميشوم (معاويه مکار کرکس وار بمردار گنديده جهان دلبند و اسير دست نفس و هوي و شيطان است، و مرا که از فراز کاخ قرب الهي صفير ميزنند، تمام هم

تم مصروف آنجا است، و اين لاشه بدبو در چشمم خوارتر از آنست که براي بدست آوردنش دست بدستان زنم).


صفحه 575.