خطبه 187-بعثت پيامبر و تحقير دنيا












خطبه 187-بعثت پيامبر و تحقير دنيا



[صفحه 560]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (در بعثت رسول خدا و دوري از دنيا و سوق مردم بپرهيز و تقوي) خداوند جهان هنگامي پيمبر خويش را (براي ارشاد بشر بسوي جهانيان) بفرستاد که نه پرچمي برپا، و نه نشانه درخشان، و نه راه روشني هويدا بود، (بشر از خدا و دين و حقايق بيخبر و در تيه اوهام و سنگلاخ خرافات سرگردان بود، رسولخدا به نيروي مجاهدت در اندک مدتي آنها را از حضيض شقاوت به اوج سعادت رسانيد) بندگان خداي من شما را بتقوي و پرهيز از خدا سفارش کننده، و از جهانتان بيم دهنده‏ام، چرا که جهان سراي کوچيدن، و جايگاه اندوه و ناخوشي است، ساکنش رونده، و مقيمش جدا شونده از آن است، اهل خويش را در کشاکش (حوادث) ميلرزاند، لرزان کشتي که تند بادها در وسط دريا آنرا به جنبش و لرزان افکنده (و در وهمش شکسته) باشند، در آندم پاره از کشتي نشينان در درون دريا (ي پر طوفان) غرق و نابود، و پاره در ناف امواج (خروشان) دست و پا زنان، و هر زمان باد آنها را از سوئي بسوئي کشانده، و بترس و بيمشان دچار ميسازد (تا مبادا طعمه نهنگ و مضروب بصخره و سنگي گردند، چنين است حال اين درياي پر تشوير و طوفان جهان) آنکه در تک آن غرق شد امکان باز جستنش ني

ست، و آنکه رهيد (قهرا) بسوي نيستي روان است. بندگان خداي، کنون که زبانها باز، و پيکرها سالم و ساز، و اندام بفرمان و عرصه مجال آمد و شد وسيع و فرصت در دست است (و نيروي جواني در تن باقي است) پيش از آنکه مرگ و (پيري و) نيستي شتاب آورد (و عرصه را بر شما تنگ سازد) براي خدا کار کنيد، دو رود مرگ را بر خويش لازم دانسته بانتظارش ننشينيد (که مرگ خود بيک ناگاه بر شما تاخته و عنان اختيار را از کفتان خواهد ربود)


صفحه 560.