خطبه 186-در ستايش خدا و پيامبر












خطبه 186-در ستايش خدا و پيامبر



[صفحه 558]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (در ستايش خداوند يکتا و وصف محمد مصطفي و سفارش مردم را بپرهيز و تقوا) ذات مقدس: خدائي را ستايش سزا است که باندازه از آثار و نشانه‏هاي بزرگواري و سلطنتش (از آسمان و زمين و خورشيد و ماه و اختران و صحرا و دريا و نبات و حيوان و جماد براي بندگانش) هويدا ساخت و بقدري قدرتهاي شگفت انگيزش را نشان داد که ديده‏هاي خردها را مات و حيران ساخت، و خاطرات افکار و نفوس (بشري) را از شناسائي حقيقت ذاتش مانع گرديد، و من از روي ايمان و يقين و اعتراف (بدل و زبان) گواهي ميدهم که جز او خدائي نيست، و نيز گواهي ميدهم که محمد صلي الله عليه و آله بنده و رسول آن خدا ميباشد، خداوند او را هنگامي (براي ارشاد بشر) فرستاد که نشانه‏هاي رستگاري کهنه، و راههاي گشاده دين کور و تاريک گرديده بود (و ابدا از حق و حقيقت نام و نشاني نبود) محمد در اين هنگام حق را هويدا کرده، مردم را با پند (هاي شيرين و دلکش) بسوي هدايت کشانده، و بعدل و داد و ميانه‏روي امر فرمود، درود خدا بر او و بر آل او باد.

[صفحه 558]

مردم بدانيد خداوند شما را بيهوده بدون مقصد و عزمي نيافريده، و همين طور بي‏سرپرستيتان رهانفرموده است (تا بدلخواه خويش هر کاري را بکنيد، و هر راهي را برويد بلکه) او اندازه نعمتهائي را که بشما داده، و شماره نيکوئيهائي که درباره‏تان فرموده است ميداند، پس گشايش (ابواب احسان) و رهائي (از دست نفس ستمکار) را از او درخواست نمائيد، و همواره خواهان بخششهاي او باشيد، و بدانيد (که علمش با فعال و کردار شما محيط است) نه پرده او را از شما ميپوشاند، و نه دري از شما بروي او بسته شود، خدائي است که در هر مکان و زمان و وقتي حاضر، و هر انس و (ملک و) جني را ناظر است، عطا و دهش در (سد) کرمش رخنه بيفکند، و بخشش (هر اندازه هم بسيار باشد) از گنجش نکاهد، درخواست سائل آنرا تمام نگردانده، و نعمتهايش بپايان نرسد، بخشش او درباره شخصي شخيص ديگرش باز ندارد، و آوازي از آواز ديگرش سرگرم نسازد، هنگام بخشيدن (عطاي) بديگري از گرفتن از ديگري باز نماند، خشم درباره گنهکار از رحمت درباره فرمان‏بردار، و رحمت درباره اين او را از عذاب درباره آن حيران و سرگردان نگرداند، نه پوشيدنيها او را از پيدائي بپوشانيد، و نه پيدائيها او را از پوشيدنيها م

انع آيند (خدائي است در همه جاها و مکانها حاضر و بکليه زمان و مکانها ناظر و مسلط) نزديک و دور و بالا و پائين پيدا و نهان، و پنهان و پيداست، غالب است و مغلوب نيست، آفرينش را از روي مکر و حيله نيافريد، و از روي درماندگي از آنان ياري نخواست (بلکه با کمال قدرت مخلوق را به حسب اقتضاي حکمت ايجاد فرمود، و هيچگاه تغييري در ملک و سلطنت او راه نيافته و نخواهد يافت).

[صفحه 559]

بندگان خداي من شما را بتقوي و پرهيز از خدا سفارش ميکنم، زيرا که آن تقوي مهاري است (که شخص از بسوي خوشنودي خدا ميکشاند) و ستوني است (که انسان را در پناه خويش از آتش دوزخ نگه‏ميدارد) پس بريسمانهاي محکم تقوي و حقايق آن (که احکام الهيه است) چنگ در افکنيد، تا آنها شما را بسوي مرکز راحتي و آرامش (يقين) و اوطان وسيعه (ايمان) و بدژهاي مستحکم محافظت (از شيطان) و منزلهاي ارجمندي (رحمتهاي يزدان) بکشانند (آن هم ميدانيد در چه روزي) در روزيکه ديده‏ها (از فرط اندوه) مبهوت و باز، و اطراف و اکناف (از شدت ظلمت گناه) تيره و تار، و قطارهاي اشتران سنگين قيمت ده ماهه نزديک بزائيدن بي‏صاحب بمانند، روزي است که در صور (اسرافيل) دميده شود، و جان از هر پيکري بدر آيد، هر زباني (در هر دهاني) لال و کوههاي زمخت و بلند و سخت مانند سراب درخشان نرم و هموار، و مرکزشان زميني صاف، و بدون پستي و بلندي گردد، در آن روز نه شفيعي شفاعت کند، و نه خويشاوندي حمايت نمايد، و نه پوزشي پذيرفته گردد.


صفحه 558، 558، 559.