خطبه 177-در صفات خداوند












خطبه 177-در صفات خداوند



[صفحه 492]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (که در اول امر خلافت در توصيف خداوند تعالي، و مدح پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله، و پند بمردم بيان فرموده‏اند) خدايتعالي را کاري از کاري باز ندارد (چون علم و قدرتش بهمه آفرينش احاطه دارد، و همه کارها در نزد او جز يک کار نيست) و تغييرات زمان دگرگونش نسازد، و جا و مکاني او را در برنگيرد (آفريننده زمانها و مکانها از تغيير و تبدل و جاي گزيدن در جائيکه از لوازم جسم است منزه است) هيچ زباني او را ستودن نيارد (و بحقيقت ذاتش رسيدن نتواند) شماره قطرات آب (درياها) و ستارگان آسمان و به آنچه باد در هوا پراکنده کند، جنبش مور بر سنگهاي زمخت و سخت، و آرامش مورچگان در شب تاريک بر او پوشيده نيست، او است که بجاي افتادن برگها، و دزديده نگاه کردن ديده‏ها داناست) من گواهم باينکه جز او خدائي نيست، و برايش عدل و مانندي نبوده، و در هست و بود و دين، و آفرينش او بشک و ترديد و انکار اندر نيم، و اين گواهي من همانند گواهي دادن کسيست که نيتش صدق و راست، باطنش پاکيزه، و يقينش پاک، (از ريا و شبهات و وساوس) است، و ترازويش (از کردارهاي نيک) گران و سنگين است، گواهي ميدهم که محمد (صلي الله عليه

و آله) بنده و فرستاده و گزيده از، ميان کليه آفريدهايش براي بيان احکامش ميباشد، محمد است که مخصوص الطاف گرانبهاي او، و گزيده از براي رساندن پيامهاي دلنشين او ميباشد، راههاي رستگاري از محمد پيدا، و تاريکي کوري از مصطفي روشن است.

[صفحه 492]

مردم جهان آرزومند، و تکيه کننده بخويش را ميفريبد، و بشيفته خويش بحل نميورزد (دست او را باز ميگذارد، تا خوب که به زر و زيورش دل بست، ناگاه او را از گاه عزت به چاه ذلت ميکشاند) و بر کسي که بر او غلبه يافته است پيروزمند خواهد شد. به خدا سوگند، هرگز هيچ مردمي در فراواني نعمت و زندگاني خوش نبوده‏اند، که خوشي از آنها روگردانده باشد، جز در اثر ارتکاب گناهان (آري گناه است که بيچاره کننده انسان، و زايل کننده عيش او است، خداوند در قرآن در س 13 ي 11 فرمايد ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم، خداوند چيزي را در گروهي تغيير دهنده نيست جز آنکه آن گروه آنچه در خودشان است تغيير دهند، يعني هر وقت مردمي حسنات را به سيئات تبديل کردند، خدا نيز نعمتها را به نقمتها مبدل ميفرمايد: و باز در س 16 ي 112 فرمايد: و ضرب الله مثلا قريه کانت امنه مطمئنه ياتيها رزقها من کل مکان، فکفرت بانعم الله، فاذاقها الله لباس الخوف و الجوع، بما کانوا يصنعون، خداوند يادآوري ميفرمايد: داستان اهل دهستاني را که آسوده از سختيها بودند، و از هر سوي روزي فراوان به آنها ميرسيد، پس آنها نعمتهاي خدا را کفران کردند، خدا هم جامه گرسنگي و ترس

را به آنها پوشانده، و در اثر کارهاي ناهنجارشان مزه سختي را به آنها چشانيد، تا مگر آنان دست از نافرماني خدا کشيده به فرمان‏برداري قيام کنند) چرا که خداوند نسبت به بندگان ستمکار نيست (بلکه خيلي هم رئوف و مهربان است) و اگر هنگامي که نقمتها بر مردم وارد شده و نعمتها را از ايشان ميگيرند، آن مردم با نيتهاي پاک و درست و دلهاي شيفته و شيدا به خدا پناهنده شوند، البته خدا آنچه از دست آنان بدر رفته باز ميگرداند و مفاسدشان را اصلاح ميفرمايد، و من بيمناک از اينم که شما (مانند مردم جاهليت) در فترت باقي مانده (و از کارهاي زشتي که از قبيل غصب خلافت، و ستمکاري در حق اهل البيت، و احداث بدعتها که مرتکب شديد باز نگرديد) و کارهائيکه گذشت و شما به آنها ميل کرديد، ميل کردني که در آن نزد من مردمي ناپسنديده قلم رفتيد (بسوي ناحق متمايل شديد، و خود را از نظر من انداختيد) و اگر امر شما بسويتان بازگردد (و در رژيمتان تغييري بدهيد) از نيکبختان خواهيد بود، و مرا جز اين نرسد که سعي و کوشش کنم (و شما را اندرز داده، و از ناروائيها بپيرايم) و اگر ميخواستم بگويم ميگفتم (که شما در زمان خلفاي پيشين، و دستياريتان به آنان چه نقش مهمي در پايمال کردن

حق بازي کرديد لکن صلاح در نگفتن، و چشم‏پوشي از گذشته است، و من چشم دارم) خدا آنچه را که گذشت ببخشد و بيامرزد.


صفحه 492، 492.