خطبه 174-موعظه ياران












خطبه 174-موعظه ياران



[صفحه 478]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (در اندرز به مردم و معرفي خويش) هان اي مردمان بيخبري که از آنان بيخبر نيستيد، (شما از عيش و خوشي جهان سرمست، و از حساب و کتاب قيامت غافل، در صورتيکه محاسبان کار آگاه از شما غافل نيستند، يکره از اين مستي بهشياري گرائيد، و عمر عزيز را بيهوده تباه مسازيد) و اي اشخاص واگذارنده (خدا و دين) که از ايشان ميگيرند، (آنچه را که از جهان گرفته‏اند) چون است که شما را مينگرم از خدا دوري گزيده، و جز او را خواهانيد، شما چارپاياني را مانيد، که شبان آنها را بطرف چراگاه، و آبشخوري پر و بار و پردرد رانده است، و آن چارپا گوسفندي را مانند است که او را براي دم کاردها پرواري کرده و علوفه ميدهند، و آن گوسفند چون نميداند از اين خوبي که درباره او ميشود چه خيالي برايش دارند، گمان ميکند روزگار روز او و سير شدن از علف کار او است (غافل از اين که او را براي کشتن ميپرورانند، شما نيز به پيروي از شبان نفس بدانديش بچراگاهي پررنج و اندوه وارد، و بزرق و برق جهان فريفته شده، از پايان کار خويش بيخبريد) به خدا سوگند اگر بخواهم هر يک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و بکجا خواهد رفت، و جميع سرگذشتش ر

ا بيان سازم ميتوانم ولي (چکنم که) ميترسم درباره من به رسول خدا صلي الله عليه و آله کافر شويد (و مرا از او برتر دانيد، و حال اين که من دانشهاي خويش را از او فرا گرفته‏ام). آگاه باشيد، من بگزيدگان از ياران خويش که از کفر و غلو برکنار باشند، اين اخبار را آگاهي خواهم داد، سوگند بدان کسي که پيمبر اکرم را بحق و راستي فرستاده، و او را از خلايق برگزيده، که من جز راستي سخن نميرانم، و آن بزرگوار کليه اخبار را از هلاکت آنکه (در محشر) هالک و نجات آنکه ناجي است، و پايان کار خلافت را بمن خبر داده است، و از آنچه بر سرم خواهد آمد چيزي فروگذار نکرد، جز آنکه در دو گوشم فرو برده، و بمن رسانيد. اي مردم سوگند، با خداي من شما را بطاعتي ترغيب نکنم جز آنکه خودم بعمل بر آن بر شما پيشي ميگيرم، و از گناهي بازتان ندارم جز آنکه خودم زودتر از شما از آن خودداري ميکنم (زيرا شخص امر بمعروف، و ناهي از منکر اگر گفتارش غير از کردارش باشد، سخنش را اثري نخواهد بود، و حال اين که خود حضرت هم در خطبه 129 چنين کسيرا لعنت فرستاده و فرمود: خدا لعنت کند کساني را که مردم را امر بمعروف، و نهي از منکر ميکنند و خود بخلاف آن رفتار مينمايند).


صفحه 478.