خطبه 172-شايسته خلافت












خطبه 172-شايسته خلافت



[صفحه 472]

ازخطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است (در مدح رسول اکرم و پاره از وظايف امام و سوق مردم بسوي تقوي و نکوهش دنيا) پيغمبر اکرم، امين وحي خدا، و خاتم پيغمبران، و مژده دهنده رحمت، و ترساننده از عذاب او بود (بوسيله او خورشيد ديانت اسلام تابيدن گرفت، و احکام الهي انتشار يافت، اهل تقوي را مژده رسانيد، و گنهکاران را از کيفر و سختي عذاب در قيامت آگاه فرمود).

[صفحه 473]

اي مردم، کسي بکار خلافت سزاوارتر است که (از حيث حل و فصل کارهاي داخلي و خارجي و بينائي در امر لشکرکشي و تمشيت امور ديگر) از تمامي مردم بر آن کار تواناتر، و بامر خداوند از همه آنان داناتر باشد، حال اگر فتنه‏انگيزي به تبهکاري برخيزد نکوهش شده، و از او درخواست ميشود تا بسوي حق باز گردد، (اگر پذيرفت فبها) اگر استنکاف کرد کشته ميشود (کليه فرق اسلامي اين نکته را معترفند که نبص احاديث و تواريخ، و آثار حضرت اميرالمومنين از تمامي امت در بست و گشاد امور جنگي، و ديني، و قضائي، و کشوري آگاه‏تر بوده، و از اين فراز از خطبه خود حضرت ستمکاري خلفا پيش از آن حضرت هويدا است، با اين وصف باز عصبيت آبائي و اجدادي دامنگير آقاي ابن ابي‏الحديد شده و در صفحه 503 جلد 2 بهفواتي پرداخته که ذکرش موجب تطويل است، هر کس خواهد رجوع کند) بجان خودم سوگند است که اگر بنا بود امامت منعقد نشود، جز اين که همه مردم حاضر شوند هرگز اين صورت نمي‏بست (زيرا حضور کليه مسلمين از اطراف کشورهاي اسلامي براي تعيين امام ميسر نيست) لکن حکم اهل خبره بر کساني که هنگام تعيين امام غائب‏اند روان است (و غائبين بايستي هر کس را که حاضرين معين کرده‏اند بپذيرا

ند) از آن پس نه آنکه در تعيين امام حاضر بوده، ميتواند باز گردد، و نه آنکه غايب بوده، حق اختيار کردن (ديگري را) دارد (نه طلحه و زبير که حضور داشته‏اند ميتوانند پيمانيکه با من بسته‏اند بگسلند، و نه معاويه که در شام بوده ميتواند از فرمان من سر بر تابد، بنابراين بخلاف عقيده اهل اجماع اين سه تن در حکم واحد، و چون با امام زمان خود جنگيدند کافر و در آتش و ابدا توبه آنها پذيرفته نخواهد شد، در صورتيکه اينها هيچگاه نه اظهار پشيماني از خطاي خود کردند، و نه وقت اينکار را پيدا کردند، طلحه که در همان جنگ جمل کشته شد، زبير نيز بدست عمرو ابن جرموذ مقتول آمد، معاويه نيز تا آخرين نفس بکفر و دشمني با اميرالمومنين باقي بود، آري عايشه بعد از آنکه کرد آنچه کرد، بقول اهل سنت ابراز ندامت از گذشته نمود، لکن پس از آن همه قتل و خونريزي که به دستياري او انجام گرفت، و اين همه مردم را گمراه، و در آتش سرنگون ساخت، ديگر پشيماني سودي ندارد، و اين معني نيز از فرمايش خود حضرت هويدا است که فرمايد) آگاه باشيد من با دو کس در جنگم، يکي آنکس که مدعي چيزيکه براي او نيست باشد، (همچون معاويه که بدون لياقت مدعي خلافت است) ديگر آنکس که از آن چيزيکه متع

هد شده رو بگرداند، (مانند طلحه و زبير که عهد بسته بامرا شکستند، و اين هر سه کافراند، خلاصه حقانيت مذهب شيعه اماميه از صدر و ذيل اين خطبه بخوبي آشکار، و هر کس در قلبش مرضي نباشد اين معني را معترف است)

[صفحه 474]

بندگان خداي شما را بتقوي و پرهيز از خداي سفارش ميکنم، چرا که تقوي بهترين چيزيست که بندگان (مشفق) يکديگر را به آن سفارش مينمايند، و آن در نزد خدا از نيکوترين عواقب امور است، براستي که در جنگ و ستيز بين شما و اهل قبله (که در ظاهر مدعي اسلاميت‏اند) باز شده، و جز کسي که اهل دانش و بينش و شکيبائي (در سختيها) و آشناي به آنچه که حق و راست است شخص ديگر نميتواند بردارنده اين پرچم (و داخل شونده در اين در، و جنگ کننده با آنان) باشد پس (شما نيز از روي دانش و بينش و صبر) آنچه را که در آن امر کرده ميشويد بجاي آوريد، و هر چه را که از آن منع ميشويد بکار نه بنديد، و بدون تحقيق در امري شتاب ننمائيد، زيرا دگرگون ساختن اموريکه شما منکر آنها هستيد مخصوص بما است (و شما علم بعواقب امور نداريد، و چه بسا امر مکروهي را که محبوب ميشماريد، و چه بسا امر محبوبي را که مکروه مي‏پنداريد، پس بهتر آنست که از امامي که بحقايق امور آگاه است پيروي نمائيد)

[صفحه 475]

آگاه باشيد، اين جهانيکه شما آرزومند و دلبندش هستيد، و او گاهي شما را خشمگين، و زماني از خويش خوشنودتان ميسازد، چنين جهاني نه جاي شما، و نه منزلي است که براي آن آفريده و بسوي آن خوانده شده‏ايد، بدانيد که نه آن براي شما باقي، و نه شما در آن خواهيد ماند (عمر شما و دنيا از پس يکديگر بسر خواهد رسيد) و او اگر چه شما را (مال و اولاد) فريفته لکن از شر و بديش (فقدان آنها) نيز بر حذرتان داشته است، پس فريب او را به بيم دادنش، و تطميعش را بترساندنش واگذاريد (براي بدست آوردن مال و جاهش حرص نزنيد، و طمع نورزيد، تا ترس از دست رفتن آنها را نداشته باشيد) و برفتن بسوي خانه که به آن دعوت شده‏ايد، از يکديگر پيشي گيريد، و دلها را از جهان منصرف سازيد (با رغبت تمام از دستورات رسول خدا و ائمه هدي پيروي نمائيد) و براي آنچه از جهان که از هر يک از شما گرفته ميشود، نبايد همچون کنيز (يکه براي از دست دادن چيزي جزع و بيتابي ميکند) بناليد و از خدا درخواست فراواني نعمت کنيد بشکيبائي بر (رنج) فرمان برداري از او، و نگهداريد آنچه را که در کتابش از شما درخواست نگهداري آن کرده است (چرا که تحمل مشقات عبادت مستلزم نيل بنعم الهيه ميبا

شد) آگاه باشيد پس از آنکه شما پايه دين خويش را محکم کرديد، ديگر تباهي چيزي از دنياي شما نميتواند زيانتان رساند، آگاه باشيد، پس از آنکه شما دين خويش را تباه ساختيد، ديگر چيزي از دنيايتان که آن را نگهداري کرده‏ايد، نميتواند بشما سودي برساند، خداوند دلهاي ما و شما را بحق و درستکاري متوجه سازد، و شکيبائي (در طاعت و معصيت) را بهر دو عنايت فرمايد. (بحق محمد و اله الطاهرين)


صفحه 472، 473، 474، 475.