خطبه 169-چون به بصره نزديک شد
[صفحه 465] از سخنان آن حضرت عليهالسلام است که چون نزديک بصره رسيد، گروهي از بصريان شخص عربي را نزد آن حضرت فرستادند، تا حقيقت حالش را با همراهان عايشه برايشان روشن سازد، تا شبهه آنان زايل گردد، آنگاه اميرالمومنين عليهالسلام بطوري امر خويش را بر آنان واضح ساخت که آن مرد فرستاده دانست حق بجانب حضرت است (و عايشه و يارانش باطلاند) پس حضرت به آن مرد فرمود (اکنون که حق برايت روشن، و حجت بتو تمام شد با من) بيعت کن، آن مرد در پاسخ گفت من فرستاده قومم، و تا بنزد آنان باز نگشته (و مشورت نکنم) بيعت نخواهم کرد. پس امام عليهالسلام فرمود: (بگو بدانم) تو بينائي باينکه اگر کساني که از جانب ايشان بنزد من آمده، تو را پيشرو فرستاده تا زميني که در آن باران باريده (و پر گياه و خرم است) برايشان پيدا کرده، و بسويشان بازگشته، و از گياه و آب اخبارشان نمائي، و آنها ترا مخالف کرده، و در زميني بيآب و گياه فرود آيند، تو چه خواهي کرد، گفت (البته) من بر خلاف آنان را واگذارده، و بجاي پر آب و گياه خواهم رفت، حضرت فرمود: اکنون دستت را (براي بيعت با من) دراز کن (که از سرزمين بيآب و گياه باطل به بوستان سبز و خرمي رسيده، که از هر سوي آن چشمههاي زلال حقيقت جاري است) آن مرد گويد: به خدا سوگند (در اين هنگام) بطوري حجت بر من تمام شد که ديگر ياراي سر کشيدن در خويش نيافته و با آن حضرت عليهالسلام بيعت کردم. سيدرضي عليهالرحمه فرمايد: آنمرد معروف به کليب جرمي است (که در تواريخ او را به بنيجرم ابن زبان ابن حلوان که شعبه از بنيحميراند منسوب داشتهاند).
صفحه 465.