خطبه 163-اندرز او به عثمان












خطبه 163-اندرز او به عثمان



[صفحه 444]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است در هنگاميکه مردم براي گله‏گذاري از رفتار نکوهيده عثمان حضرتش را گرد در ميان گرفتند، و از او درخواست کردند تا بخاطر آنها عثمان را مورد نکوهش و سرزنش قرار دهد، لذا حضرت عليه‏السلام بر عثمان در آمده، و فرمودند: مردم پشت سر من و مرا در ميان تو و خودشان سفير گرفته‏اند (تا درباره اصلاح امرشان با تو سخن گويم اما) به خدا سوگند من نميدانم بتو چه بايد گفت (و به چه نحو بايد از زشتکاريهايت جلوگيري کرد زيرا) آنچه من ميدانم تو به آن نادان نيستي، و به هر امريکه دلالتت کنم تو خود ناشناس نميباشي (و بخرابکاريهاي خودت داناتر از ديگران هستي) در چيزي بر تو پيشي نگرفتيم، تا تو را بدان آگاه سازيم، و در امري خلوت نکرديم تا آن را بتو برسانيم (من و تو هر دو رفتار و کردار رسول خدا را درباره مردم ديده و دانسته‏ايم) آنچه ما ديديم تو ديدي، و آنچه ما شنيديم تو شنيدي، همانطوريکه ما با رسول‏الله مصاحبت کرديم تو نيز کردي، ابوبکر پسر ابوقحافه، عمر فرزند خطاب، نه هيچکدام بکردار نيک از تو سزاوارتر نبودند (باينکه آنها حق را از مرکزش نقل و خلافت را غصب کردند، با اينحال براي حفظ انتظام امر خود، با مر

دم خوش رفتاري و از دين جانبداري مي‏کردند) لکن تو با اين که به رسول خدا صلي الله عليه و آله از جهت خويشي نزديکتر، و از دامادي آن حضرت بمقامي رسيده که آنها نرسيدند (با اين وصف ابدا هيچ کارت بکار آنها مانند نيست) زنهار، زنهار، اي عثمان درباره خودت از خدا بترس (و دست از اين رفتار ناهنجار باز دار) بذات مقدس پروردگار سوگند است که تو از کوري بينا، و از ناداني دانا نميشوي (اگر بخواهي حق را خوب تشخيص ميدهي و درست بنا درستيهاي خودت آشنا هستي ولي افسوس، افسوس که اطرافيان متملق و جاه جوي نمي‏گذارند، تو در روشت تغيير بدهي در صورتيکه) راههاي خدا هويدا، و پرچمهاي دين برپا است، هان اي عثمان دانسته باش برترين بندگان نزد خداي تعالي پيشواي دادگستري است که خود رستگار و ديگران را براه رستگاري بکشاند، سنت و روش معلوم و معين (پيغمبر) را بر پا داشته، بدعت مجهول و نامعين را (که از جانب خدا و پيغمبر نيست) نابود سازد، براستيکه راهها (ي حق) روشن و هويدا و داراي نشانهائي است، براستي که بدعتها (و راههاي باطل) پيدا و آنها هم داراي نشانهائي است (خنک آنکس که براه حق روان شد و از راههاي باطل کناره گزيد، و نيز) بدان اي عثمان بدترين بندگان نزد

خدا پيشواي بيدادگري است که خود گمراه، و ديگران هم بواسطه او گمراه شونده سنتي که (از پيغمبر) گرفته شده بميراند، و بدعتي که واگذارده شده زنده سازد اي عثمان من از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که ميفرمود روز قيامت پيشواي ستمگر را در حاليکه زاري کننده، و پوزش طلبنده نداشته باشد بياورند، و در دوزخ نگونسارش کنند، پس او مانند آسياي گردان در دوزخ ميچرخد، و در قعر آن باز داشت ميشود، و من تو را به خدا سوگند ميدهم که خويشتن را واپائي، تا مبادا پيشواي کشته شده اين امت تو باشي. زيرا که آن حضرت مکرر ميفرمود: زودا که در اين امت امامي کشته شود، که بکشته شدن او راه قتل و خون ريزي تا قيامت باز ميگردد، کارها را بر آن امت مشتبه کرده، تبهکاريها را در آنها رواج ميدهد، آنگاه آنها حق را از باطل تميز ندهند، و در آن هنگام آشوب بسيار برپا کرده، و زمان عمرت بسر رسيده، و در دين افساد ميکنند، کنون اي کسي که پيري و سالخوردگي تو را دريافته، و زمان عمرت بسر رسيده، بيش از اين خود را آلت و دست نشانده مروان (حکم) قرار مده، تا شتروار تو را بهر جا که دلخواه او است تند براند و بکشاند (و در کشور اسلام هر بدعتي که ميخواهد احداث نمايد، بس

است هر چه آخر يک ره از اين مغموري و مستي بهوش آي، اين سخنان شورانگيز و هيجان‏خيز که از سينه پرجوش آن ناصح مشفق تراوش ميکرد، ابدا در دل سرد و سنگين عثمان اثري نبخشيده از روي ريو) سر برآورد و گفت: با مردم درباره صحبت کن مرا مهلت دهند، تا بيرون آمده ستمهاي وارده برايشان را برطرف سازم، حضرت (از اين پاسخ خون سردانه متاثر شده) فرمود: براي آنکه در مدينه هست مهلتي لازم نيست، و آنکه بيرون از مدينه است مهلتش تا همان زمان رسيدن فرمان تو به او است.


صفحه 444.