خطبه 156-سفارش به پرهيزكاري












خطبه 156-سفارش به پرهيزکاري



[صفحه 418]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است که (در آن مردم را بتقوي و پرهيزکاري و ترغيب بسوي آخرت) فرموده: (ذات مقدس) آنچنان خداوندي را ستايش سزا است که سپاسگزاري را گشاينده ابواب ذکر، و وسيله فزوني فضل و احسان و دليل بر نعمتها، و بزرگواري خويش قرار داد (زيرا شخص سپاسگذار بيشتر مورد احسان خداوند قرار گرفته، و بهتر به عظمت او پي ميبرد) بندگان خداي، جهان همانطوريکه با رفتگان رفتار کرد، با باقي‏ماندگان نيز رفتار خواهد نمود، نه آنچه از آن گذشته باز ميگردد، و نه آنچه از آن باقيمانده پايدار خواهد ماند، آخر کارش (با شما) همانند اول آنست (هيچيک را مهلت زيستن نخواهد داد) کارهايش از هم پيشي گرفته، و نشانه‏هايش يک نواخت نيستند (پيري از پي جواني، و خواري از دنبال عزتش در ميرسد) گويا (مينگرم) شما را بسوي قيامت بسرعت ميرانند، راندن ساربان شتراني را که هشت ماه از زائيدن آنها گذشته، و شيرشان خشک شده باشد (که آنها را چون سبک‏اند بخلاف شتران آبستن و سنگين تند ميرانند) پس هر که در جهان بغير خودش بپردازد (دنبال شهوت را بگيرد) در تاريکيهاي بدبختي سرگردان، و به تبهکاريها آميخته ميشود، و شيطانهاي او ويرا وادار بسرکشي کرده،

کارهاي زشتش را در برابرش بيارايند (پس دانسته باشيد) بهشت آخرين منزل پيشروان، و جهنم آخرين جايگاه گنهکاران است.

[صفحه 419]

بندگان خدا بدانيد، پرهيزگاري خانه محکم ارجمندي، و ناپرهيزکاري از گناه سراي استوار خواريست که نگهدار ساکنينش خود (از سختيها) نيست، و هر کس پناهنده به آن شود حفظش نميکند، هان، آگاه باشيد. با پرهيزکاري زهرآگين گناهان دور ميشود، و با يقين نهايت درجه بلند (ايمان به خدا و رسول) ادارک ميگردد. بندگان خداي از خدا بترسيد، در ارجمندترين و دوست‏ترين اشخاص نزد خودتان (خودتان را که از هر کس بيشتر عزيز داريد از مکاره و معاصي وا پائيد) زيرا خداوند راه حق را براي شما روشن، و جاده‏هاي آنرا درخشان ساخته، پس يا بدبختي را ملازم، و يا نيکبختي هميشگي را همراه باشيد (هر که از راه حق کناره گرفت گمراه، و بدبخت، و هر که از راه باطل کرانه گزيد در راه و نيکبخت است) پس در روزهاي ناپايداري (جهان) براي روزهاي پايندگي (آخرت) توشه برگيريد، که راه توشه‏گيري را بشما خوب نشان داده، و به کوچيدن از جهان مامورتان ساخته، و تند رفتن شما را خواهانند، زيرا که شما سواران متوقفي را مانيد که (مهياي کوچيدنند و) نميدانيد کي و چه وقت برفتن امرتان مي‏کنند.

[صفحه 419]

آگاه باشيد، آنکه براي آخرت آفريده شده او را با دنيا چکار، و چکار است او را با مالي که بزودي از او گرفته شده، و رنج حسابش بر او ميماند (خنک آن کسي است که براي جائيکه براي آن آفريده شده کار کند، و بدنياي گذران دلبند نباشد). بندگان خداي، آنچه که خدا از نيکي وعده کرده، واگذاردني نيست، و آنچه از بدي که از آن نهي فرموده خواستني نه، بندگان خداي بترسيد از روزيکه در آن روز بکارها ميرسند، و اضطراب و نگراني آن بسيار است، و اطفال در آن روز (از ترس حساب) پير گردند. بندگان خداي بدانيد، ديده‏بانان و جاسوسهائي از خودتان بر شما گماشته شده‏اند، نگهبانان راستگوئي نگهدارنده ي اعمال، و شمارنده انفاس شما هستند، نه تاريکي شبهاي تار شما را از انظار آن نگهبانان ميپوشاند، و نه در محکم بسته شده شما را از آنها پنهان ميسازد، آه که چقدر فرداي امروز نزديک است (روزيکه خلايق سراسيمه از گورها برخيراند، و آنها را بپاي ميز حساب بکشانند، دست و پا و گوش و زبان بنطق آمده، و اعمال خويش را تذکره سازند، و انسان گنهکار از شرم بمرگ خود راضي شود، افسوس که مرگي نيست) مردم امروز آنچه در آن است ميرود، و از پس آن فردا در ميرسد پس (از بس مرگ نز

ديک است) گويا هر مردي از شما بسر منزل بيکسي و گودال گور خويش رسيده است، آه از آن خانه تنهائي، و منزل وحشتناک و (واي از آن) خانه غربت و بي‏مونسي، مثل اين است که (اسرافيل در صور دميد و) گلبانگ و صيحه آسماني بگوشتان رسيده است، و قيامت شما را دريافته و براي حکم بين حق و باطل حاضر شده‏ايد، آنجا ديگر بهانه‏ها و اباطيل را از شما نمي‏پذيرند، و دلايل نادرست و عذرهاي بيمورد از ميان ميرود (فقط) چيزيکه بشما ثابت ميگردد حقيقت است و بس، و امور (نيک و بد) يکه از شما صادر شده بجايگاه خود باز ميگردند، پس از عبرتها پند گيريد، و از تغييرات گوناگون جهان‏اندرزي پذيرفته، و از آنچه شما را از آن ترسانيده‏اند سودمند شويد (و براي روز بيچارگي خويش فکري کنيد).


صفحه 418، 419، 419.