خطبه 151-فتنه هاي آينده












خطبه 151-فتنه‏هاي آينده



[صفحه 392]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است که در ستايش حضرت رسول‏الله عليه و آله و پند بعرب، و از پيش‏آمدهاي ناگوار بيان و اخبار فرموده: از خدا ياري ميجويم، بر چيزئيکه دورکننده شيطان، و او را (از اغواي انسان) نگهدارنده ميباشد، (وقتي که انسان از جانب خداوند توفيق عبادت و اعمال شايسته پيدا کرد شيطان از او دور ميشود) و از او کمک ميطلبيم که (باغواي نفس اماره) در دامهاي فريب او نيفتم، و گواهي ميدهم که محمد بنده و فرستاده و پسنديده و برگزيده او است، چيزي با بزرگواري او برابري نکند، و فقدانش را جبران ننمايد، شهرستانها (ي جهان) پس از گمراهئي تاريک کننده، و ناداني‏اي چيره شونده، و ستمکاريهاي بکمال رسيده (که در زمان جاهليت از قبيل بت پرستي، و خون‏ريزي، و غارت، و دزدي که معمول بود) بدور و روشن شدند (و دست از آن عادات زشت کشيدند) در صورتيکه (پيش از پيدايش آن حضرت) مردم حرام را حلال، و دانشمند را خوار ميگرفتند، بدون داشتن پيغمبر (حاضر و پيروي کردن از دستورات پيغمبران گذشته) زندگي کرده، و در حال کفر و طغيان ميمردند،

[صفحه 393]

پس اي گروه عرب شما (پيکانهاي) بلاهاي نزديک شونده را نشانهايد، پس از مستيهاي نعمت وسختيهاي نغمت بپرهيزيد (و هنگام آسودگي دنيا براي بيچارگي عقبي چاره بينديشيد) و ثابت قدم باشيد هنگاميکه گرد تاريکي بالا گيرد، کجي فتنه آشکار شود، نوزادش ظاهر، و پنهانش پيدا گردد، قطب و ميله آن آسياي فتنه بدان نصب و او را بگردش اندازد، آن فتنه و تبهکاريها و راههاي نهاني آن آشکار، و زشتيها از آن پيدا شود، نمو و رشد آن فتنه همچون نمو دوران جواني، و اثر آن مانند اثر (ضربت) سنگ سخت است (که به هر چيزي که بخورد ميشکند) آن فتنه را از هم به ارث ميبرند ستمگر اين که اول ايشان کشاننده آخري، و آخري ايشان پيروي کننده از اولي ميباشد آنها از ميل و رغبتي که بدنياي پست دارند (در تحصيل آن) بر يکديگر پيشي ميگيرند، و بر سر مردار گنديده، و بدبوي جهان از فرط ميل و حرص مانند سگ با هم دشمني مي‏ورزند، پس از اندک زماني (که وارد قيامت شده و نتيجه اعمال سوء خويش را ديدند) پيشوا از پيرو، و پيرو از پيشوا هر دو از هم با دشمني فراوان دور شده، و هر يک پس از ديدار ديگري را لعن و دشنام ميدهند، چنانکه قرآن کريم بدان اشاره کرده فرمايد: و يوم‏القيمه يکفر ب

عضکم ببعض و يلعن بعضکم بعضا در قيامت بعضي از شما بعض ديگر را کافر دانسته، و يکديگر را لعنت مي‏فرستيد، در اينجا حضرت بعنوان جمله معترضه پايان کار برپا کنندگان فتنه‏ها، و پيروان آنها را در قيامت، و بيزاريشان را از يکديگر بيان فرموده، و باز رجوع باصل مطلب نموده فرمايد): پس بعد از اين فتنه مقدمات فتنه سخت تر و تندتري پديدار شود که دلها را پس از پايداري بلرزاند، و مردها را پس از سلامتي گمراه سازد، هنگام روآوردن و رسيدن آن فتنه خواهشها گوناگون و رايها (ي درست و نادرست) مشتبه شوند، هر کس در صدد دفع آن فتنه برآيد شکسته شود، و هر کس در نابوديش کوشش کند خرد و نابود گردد، مردم (از فرط وحشت و اضطراب) در آن فتنه يکديگر را همچون خرهاي وحشي در کله بگزند و گاز گيرند، در حاليکه بند (پيمانها و عهود دين) شان سست و لرزان، و روي کار (راه بيرون شدن از آن فتنه) ناپيدا باشد، دانشمندان در آن فتنه (از ترس خاموش و) کم و ستمگران در آن (بسيار و) گويا باشند (همانطوريکه شخص سوار با آهن دهانه اسبش به پياده که در جلوش روان است در حال غضب صدمه ميزند) آن فتنه با آهن لجام (و مقدمه الجيش لشکرش) صحرانشينان را کوبيده) و آنها را با سينه مرکبش در ه

م خرد (و از هم پراکنده‏شان) سازد، تنهايان در آن تباه، و چابک سواران را هلاک سازد (متدينين گوشه گيرد و دليران با تدبير کشته شوند) فتنه با تلخي (صبر و) قضا وارد گشته، خونهاي خالص و تازه را بدوشد، در نشانه دين رخنه افکنده، پيمان يقين را بشکند قوانين شرعيه را نقض و دگرگون سازد) پاک مردان زيرک از آن گريزان، و ناپاکان بيخرد وارد در تدبيرات آن شوند، آن فتنه پررعد، پربرق، پرشتاب است، و امان از ساق برکشيده، خويشان و نزديکان در آن از هم جدا، و دين اسلام از آن دور است، گريزان از آن دردمند، و کوچ‏کننده از آن مقيم در آن است (خلاصه در آن موقع خونريزي و کشتار در اغلب نقاط زمين ظاهر و هيچکس از چنگال آن رهائي ندارد).

[صفحه 394]

بعضي از همين خطبه (در وصف حال مومنين در آخرالزمان) است: (در آن فتنه) بعضي (از مومنين) کشته شده، و خونش بهدر رود، و برخي از آنان از ترس (ستمگران) پناه برده بسوگندها و (تظاهر در) ايمان آنان را فريب دهند (تا مگر از چنگ جور آنها برهند) پس در آن هنگام مبادا شما نشانه‏هاي فتنه‏هاي و پرچمهاي بدعتها باشيد (بلکه از ناروائيها و اموريکه باعث اختلال دين است برکنار بوده) و ملازم باشيد آن چيزي را که پيوند اجتماع بر آن بسته شده، و ارکان طاعت (از خدا) بر آن بنا گرديده است (و در جهان طوري با خلق خدا زندگاني کنيد که هنگاميکه بر خدا وارد ميشويد ستمکشان باشيد، نه ستمگران (زيرا که در قيامت خدا يار ستمکش و خصم ستمگر است زنهار) از راههاي شيطان و پرتگاههاي جور و ستم بپرهيزيد، اندک لقمه حرام را در اندرون خويش داخل نکنيد، زيرا که شما منظور نظر خداوندي هستيد که نافرماني را بر شما حرام و راه فرمانبرداري را برايتان آسان فرموده است (ديني سهل و ساده برايتان فرستاده‏است که هيچگونه رنج و کلفتي در آن نيست)


صفحه 392، 393، 394.