خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ












خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ



[صفحه 388]

از سخنان آن حضرت عليه‏السلام است که در آن از فتن و آشوب و پيشامدهاي سختي که رخداده اخبار و به آنها اشاره فرموده: (جهال و گمراهان) راه راست و چپ را گرفته، و قدم از شاهراههاي مستقيم هدايت و رستگاري بيرون نهادند (آنها روي از حق و عدالت گردانده، توليد فتنه‏هائي خواهند کرد، و شما شنوندگان براي دريافت زمان ايشان چندان) شتاب نداشته باشيد، و چيزيکه ثابت و انتظار وقوع آن کشيده شده، و فردا ظاهر خواهد شد دير مشماريد (که زود به آن خواهيد رسيد) اي بسا شتاب کننده بچيزي که چون او را در يافت آرزو کند که اي کاش آنرا در نيافته بود، چه نزديک است امروز آثار فردا (ئي که آن فتنه‏ها در آن بوقوع خواهد پيوست، و شما آرزو خواهيد کرد که ايکاش اين روزگار را ديدار نميکرديم) اي گروه مردم، اين هنگام رسيدن هر وعده داده شده، و نزديک شدن اموري است که شما شناساي آن نيستيد، آگاه باشيد کسي که از ما آن روزگار سياه و پرفتنه را دريابد، با چراغ درخشاني در آن سير خواهد کرد (امام زمان عجل‏الله فرجه الشريف بنور امامت و ولايت آن تاريکيها را از هم مي شکافد) و بروش نيکان رفتار مينمايد، تا در آن گرفتاري بندي را بگشايد، و يا اسيري را (از قيد ه

واي نفس) آزاد سازد، و يا جمعيت (کفر) را پراکنده ساخته، و پراکندگي (اسلام) را گرد آورد (آن حضرت اين کارها را خواهد کرد) در پنهاني از مردم، که جوينده هر چند کنجکاوي کند او را نخواهد يافت (اين امر در زمان غيبت کبري است، و جز کساني که مشيت الهي بدان قرار گرفته باشد، ديگري آن حضرت را ديدار نخواهد کرد، و در ميان مردم درباره آن حضرت افکاري گوناگون پيدا خواهد شد، لکن طايفه حقه شيعه روز بروز به آن حضرت اميدوارتر شده، بيشتر انتظار فرج شريفش را ميکشند، آنگاه گروهي در آن فتنه‏ها صيقلي ميشوند، همانطوريکه آهنگر تيغ را صيقل ميدهد، (چندانکه)، ديده‏هايشان بنور قرآن روشن و (نواي دلنواز) تفسير در گوشهايشان طنين افکند، و جام حکمت را شب هنگام نوشانده شوند، پس از آنکه در صبح نوشيده باشند (روز و شب و نهان و آشکارشان طبق دستورات قرآن، و از آن سر چشمه‏هاي معارف الهيه سيراب ميگردند.

[صفحه 389]

قسمتي از اين خطبه در نکوهش مردم زمان جاهليت و ستايش ياران پيغمبر صلي الله عليه و آله ميباشد (پيش از آنکه خورشيد اسلام بدرخشد، و جهان را از تاريکي کفر بيرون آورد، جهانيان همه در کفر و نافرماني و عصيان بودند، و اين نافرماني در) زمان ايشان بطول انجاميد، تا عذاب را براي خويش کامل گردانند، و مستوجب پيش‏آمدهاي سهمگين گيتي گردند (و تا جهان بساطشان را و آنان را از بن براندازد) همينکه سررسيد زمانشان نزديک شد (خداوند محمد را به پيغمبري بسوي جهانيان برانگيخت، و او در راه ترويج و تبليغ اسلام رنجها برد، و مردها تربيت کرد، و از همين عده مسلمانان) گروهي آسان بسوي فتنه آنان شتافتند، و براي افروزش آتش پيکار دست و تيغها را بلند کردند، (و با آنان پيکارهاي خونيني کرده و سختيها را تحمل نموده) و بشکيبائي خويش بر خدا منت ننهادند، و جانبازي خود را در راه حق بزرگ نشمردند (و در راه بسط نفوذ و صيطره اسلام در درياهاي مهالک غوطه خوردند) تا اين که قضاي الهي با سرآمدن زمان سختي موافقت کرد (و پرچم اسلام در اغلب از قطعات ربع مسکون باهتزاز در آمد) و مسلمانان از روي بينش و دانائي شمشير زدند، و به پيروي از امر رهنمايشان به پرورد

گارشان نزديک شدند (متاسفانه) همينکه خداوند جان رسول خويش را قبض فرمود، راههاي گوناگون گروهي را گمراه، و آنها خود را از راه اسلام عقب کشيدند، و بانديشه‏هاي نارساي خويش تکيه کرده، و با غير خويشاوندان (رسول‏الله) پيوند نمودند، و دوري گزيدند از سبب و وسيله (هدايت و رستگاري که عبارت از علي و اولادش باشد) که خداوند آنان را بدوستي ايشان مامور کرده بود، و در قرآن کريم سوره 47 آيه 23 فرمايد: قل لااسئلکم عليه اجرا الا الموده في القربي بگو من در تبليغ رسالت مردي جز دوستي خويشان خويش را خواهان نميباشم (ابن ابي‏الحديد در جلد 2 صفحه 437 در ترجمه لفظ سبب گويد: اين جمله اشاره بفرمايش حضرت رسول صلي الله عليه و آله ميباشد که فرمود اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي حبلان ممدودان من السماء الي الارض، لايفترقان حتي يراد علي‏الحوض رسول خدا اينجا قرآن و اهل بيتش دو حبل و دو ريسمان ناميده، و حضرت اميرالمومنين از آن بلفظ سبب تعبير کرده و فرموده و هجروا السبب الذي امروا بمودته و سبب در لغه بمعني همان ريسمان است. بنا (ي دين و امامت را که رسول خدا در خانواده خويش قرار داده بود آن) را از بنياد استوارش کنده و بغير جاي خودش

نصب کردند (ديگران را بخلافت تعيين کردند) اينان‏اند کانون هر گناه، که هر وارد شونده در سختي و گمراهي از در آنان وارد مي‏شود (ابواب بدبختي را آنها بروي مردم باز کرده و آنها را براه کجي واداشتند) در (گرداب سستي و) حيراني غوطه خوردند، و به روش فرعونيان در (صحراي ناداني و) بيهوشي در مانده شدند برخي (مانند خلفاي جور) از آخرت بريده و بدنيا توجه کردند، و برخي (همچون پيروان آن خلفا و بني‏اميه چشم از هدايت و رستگاري پوشيده) دست از دين کشيده، و از آن دوري گزيدند.


صفحه 388، 389.