خطبه 133-ذکر عظمت پروردگار
[صفحه 351] از خطبههاي آن حضرت عليهالسلام است در اوصاف يزدان زمام امور دنيا و آخرت بدست قدرت خداوند (و مشيت او آن دو را بهر جا که بخواهد ميکشاند) و آسمانها و زمينها کليدهاي خود را تسليم او کرده (و بستن و گشادنشان بدست تصرف او است) درختهاي سبز هر صبح و شام رخ بخاک درگاه او ميسايند، و بامر او از شاخهاي آن درختها آتشهاي افروخته شده نمايان شده، و باذن او ميوههاي رسيده که در خور خوردناند ميدهند. [صفحه 352] قسمتي از همين خطبه است در توصيف قرآن اي مردم کتاب خدا در ميان شما است، گويائي است که زبانش خسته نميشود، خانهايست که پايهاش در هم فرو نميريزد، پيروزمندي است که يارانش شکست نميخورد (کتابي که قوانين نورانيش تا قيامت پايدار، و عامل به آن در پيش خدا و خلق روسفيد است. [صفحه 352] قسمتي از همين خطبه است درباره پيغمبر اکرم خداوند پيغمبر خويش را هنگامي فرستاد، که پيمبري در روي زمين نبوده، و زبانها با يکديگر مجادله (در افکار گوناگون و اختلاف کلمه با هم) و منازعه داشتند، پس خداوند (دفتر نبوت را به او مهر و تمام و) او را پس از پيمبران پيشين آورده، و وحي را به او ختم فرمود، پس او در راه خداوند با کساني که پشت به او کرده، و شريک برايش قرار ميدادند، جهاد کرد و جنگيد. [صفحه 353] قسمتي از همين خطبه است در دنيا طلبي و آخرت جوئي و جز اين نيست که اين دنيا منتهي چشم انداز شخص کور دل است، و چيزيکه آن در پي دارد نميبيند، (از قيامت غافل است) و شخص عاقل ديدارش در آن دنيا ره يافته و ميداند پس از آن سراي ديگري هم هست (لذا پزي پاي بند دنيا نيست) پس بينا نظر خود را از آن بردارنده و بيتوجه به آن، و نابينا نظر خود را بسوي آن بردارنده، و توجهش به آن است، بينا از آن دنيا براي آخرتش توشه برميگيرد، نابينا (آخرت را کنار گذارده) براي اين دنيا توشه گرد ميآورد. [صفحه 354] قسمتي از اين خطبه در وصف قرآن و تمسک بر آن است بدانيد هيچ چيزي نيست جز اين که دارنده آن از آن ملول و خسته ميگردد جز زندگي زيرا (آن کسي که در دنيا از فرمان خدا و رسول سر بر تافته مردن اول گرفتاري او و) در مرگ آسايشي نمييابد، و اين بينائي بحال دنيا بمنزله حکمتي است که آن زنده کننده دل مرده، و بينا کننده چشم نابينا، و شنوا کننده گوش ناشنوا، و سيراب کننده شخص عطشان است، و کليد بينيازي و سلامتي، (از مال دنيا و عذاب آخرت) در اين حکمت است، کتاب خدا قرآن در ميان شما، و شما را بينا و گويا و شنواي بحق مينمايد، و بعضي از آن مفسر بعضي ديگر بوده، و پاره از آيات آن گواه درستي پاره ديگري است، و با احکام الهي اختلافي نداشته، و دارنده و ملازم خود را از خداوند جدا نميسازد، (بلکه او را بشاهراه سعادت و رستگاري سوق ميدهد) [صفحه 354] شما در بين خودتان به کينتوزي و رشگ اتفاق کرده و سبزه و گياهتان در موضع سرگين و پشگل گاو و گوسفندان روئيد (همانطوريکه سبزه روي مبال و کثافات ظاهريش سبز و باطنش متعفن و بدبو است شما هم در ظاهر با هم دوست و در باطن با هم دشمنيد) در حب آرزوها با هم و سرگردان کرده، و فريب جهان مست و گمراهتان ساخته است، من براي خود و شما از خدا ياري ميجويم (تا مرا دچار آن فتنهها نسازد، و شما را از آنها رهائي بخشد).
صفحه 351، 352، 352، 353، 354، 354.