خطبه 113-در اندرز به مردم
[صفحه 308] از خطبههاي آن حضرت عليهالسلام است که در آن مردم را بتقوي و دوري از دنيا و نزديکي به آخرت امر فرموده است: سپاس ذات مقدس خدائي را سزا است که سپاسگذاري را به نعمتها، و نعمتها را با سپاسگذاري پيوند فرموده (نعمتهاي واصله او باعث شکرگذاري، و شکرگذاري از او وسيله فراواني نعمت است) او را سپاس ميگذارم بر نعمتهايش، همچنانکه او را ستايش ميکنم در بلا و امتحانش (جائيکه او را بلا و مصيبت سپاس گذاري ميکنيم پس در موقع رفاهيت و نعمت بطريق اولي شکر گذار او ميباشم) و از او ياري و کمک ميطلبم بر اين نفوسي که در بجا آوردن امر و اطاعت او کند و کاهل، و در بجاي آوردن آنچه از معصيت که از آن نهي شدهاند تند و چابکاند (از او توفيق ميخواهيم که ما را در فرمانبرداري ياري و از نافرماني بدور دارد) و طلب آمرزش ميکنيم از او از گناهانيکه علم او به آنها احاطه داشته و در لوح محفوظش آنها را يادداشت فرموده، علمي که (از دانستن قاصر و) کوتاه نيست، کتابي که هيچيک از آنها فروگذار نکرده (کوچک و بزرگ گناهان در آن نوشته شده و ثبت گرديده) و به او ايمان ميآوريم ايمان آوردن کسيکه غيب و نهانيها (ي قيامت را ناديده مثل اينکه) آشکارا ديده، و به آنچه (از اوضاع آن روز) که وعده داده شده (هنوز نرسيده مثل اينکه) رسيده، ايمانيکه خلوص و پاکيزگي و يقين آن شرک و شک را بدور کرده، و گواهي ميدهيم باينکه جز خداي يگانه خدائي نبوده، و شريکي براي او نيست، و اينکه محمد صلي الله عليه و آله و سلم، بنده و رسول او ميباشد، و دين دو گواهي بالا برنده گفتار و برکشنده کردار (شخص مومن) ميباشند، هر ميزاينکه اين دو گواهي در آن نهاده شود سبک نگردد، و هر ترازو که اين دو از آن برداشته شوند سنگين نخواهد بود. [صفحه 309] بندگان خدا سفارش ميکنم شما را به پرهيز کردن از خدا، زيرا که آن پرهيز توشه و پشتيبان (راه آخرت) است، توشه که رساننده، و پشتيباني که رهاننده (سختيها) است، شنوانندهترين دعوت کنندگان (رسول خدا مردم را) بسوي آن توشه دعوت کرده، و نگهدارندهترين اشخاص آنرا شنيد و نگهداشت، پس دعوت کننده آن را شنوانيد، و نگهدارنده آن رستگار گرديد. بندگان خداي پرهيز و تقواي از خدا دوستان خدا را از حرام نگهداشته و دلهاي آنان را ملزم بترس از خدا مينمايد، تا حديکه شبها را (براي نماز) برگزيده، و روزهاي گرم را (براي روزه) تشنهشان نگه ميدارد، پس راحت و سيرابي (عقبي) را برنج و تشنگي (دنيا) برگزيده و مرگ را نزديک ديده بسوي عمل شتافتند، و آرزوها را تکذيب کرده، و آخرت را ملاحظه نمودند، پس جهان جاي فنا و نيستي و رنج و تغيير و پند گرفتن است، پس از فنايش آنکه روزگار کمان خويش را بزه کرده، نه تيرش خطا ميرود، و نه جراحت زخمش تيمارپذير است، خدنگ مرگ را بزنده، تندرستي را بنا تندرستي رستگاري را بگرفتاري ميافکند، خورنده و آشامندهايست که سير و سيراب نميشود، و اما از رنجش آنست که مرد گرد ميآورد آنچه را که نميخورد، و ميسازد آنچه را که در آن ساکن نميگردد، پس بسوي خداوند تعالي ميرود بدون مال و خانه که آنرا حمل و اين را نقل نمايد، و از تغييراتش اينکه تو مينگري گاهي شخص مورد ترحم (نادار دارا و) مورد رشگ و حسد واقع ميشود، و آنکه مورد رشگ و حسد بود (از ناداري و تنگدستي) محل مهر و ترحم ميگردد، و از جمله اسباب عبرتش آنکه مرد (پس از رنج فراوان) همينکه نزديک ميشود به آرزوي خود برسد، ناگهان حضور اجل مانع از رسيدن به املش ميگردد، پس نه آرزوئي درک کرده، و نه مرگ او را ترک ميگويد، سبحان الله چه فريبنده است خوشي جهان، و چه تشنه کننده است سيرابي آن، و چه گرم شونده است سايه (خنک) آن، نه آينده آن (مرگ) رد ميشود و نه گذشته آن (عمر) باز ميگردد، شگفتا، چه نزديک است زنده جهان بمردهاش بجهت ملحق شدنش به آن، و چه دور است مرده آن از زندهاش به سبب دوريش از آن. [صفحه 311] (دانسته باشيد) براستيکه هيچ چيز (در دنيا) بدتر از شر نيست جز عقاب آن (دور عقبي) و هيچ چيزي (در دنيا) بهتر از خير نيست مگر ثواب آن (در آخرت) و هر چيزي از چيزهاي دنيا شنيدنش از ديدنش بزرگتر است، و هر چيزي از چيزهاي آخرت ديدنش از شنيدنش مهمتر، پس شنيدن احوال آخرت و خبر گرفتن از غيب (بوسيله پيمبر و ائمه) کفايت ميکند شما را از ديدن، و بدانيد هر چه از دنيا که بشما کم برسد، و در آخرت بسيار باشد، بهتر است از چيزيکه در آخرت کم برسد، و در دنيا بسيار باشد، چه بسيار کم (دنيا) که (در آخرت) سود فراوان دارد، و چه بسيار بسيار (دنيا) که (در آخرت) زيان فراوان دارد، مردم آنچه را که شما را به آن امر کردهاند، وسيعتر است از آنچه که شما را از آن نهي کردهاند (بهشت خدا که شما بايد بوسيله کردارهاي نيک مستوجب آن گرديد از جهنم که از آن نهي شدهايد بزرگتر و وسيعتر است) و آنچه که بر شما حلال گشته بيشتر است از چيزهائيکه بر شما حرام گشته، پس آنچه کم است براي بسيار، و آنچه تنگ است براي وسيع و آسان واگذاريد، خدا روزي شما را متکفل و ضامن شده، و شما را امر بعمل فرموده، پس طلب آن چيزيکه خدا براي شما ضامن شده نبايد اولي باشد از چ يزيکه عمل آن بر شما واجب گرديده، با اين وصف به خدا سوگند شک و ترديد بر شما عارض شده، و يقينتان زايل گشته، تا جائيکه تو گوئي آنچه براي شما ضمانت شده فرض و واجب، و آنچه بر شما فرض و واجب شده مثل اينست که از شما برداشته شده، پس بسوي عمل شتاب گيريد، و از مرگ ناگهاني بترسيد، زيرا اميدي بباز گشت عمر نيست، همانطوريکه اميدي ببازگشت روزي هست، و هر چه امروز از روزيکه از دست رفت اميد زيادتي آن در فردا هست، لکن هر چه ديروز از عمر گذشته، امروز اميد بازگشت آن نيست، پس اميدواري در روزي آينده، و نااميدي در عمر گذشته است، پس از خدا پرهيز کنيد حق پرهيز کردن و بايد نميريد جز اينکه مسلمان واقعي باشيد.
صفحه 308، 309، 311.