خطبه 099-درباره پيامبر و خاندان او












خطبه 099-درباره پيامبر و خاندان او



[صفحه 260]

از خطبه‏هاي آن حضرت عليه‏السلام است که در آن اخبار بغيب فرموده، و از کشته شدن خود و ظهور حضرت ولي عصر عجل‏الله تعالي فرجه اطلاع داده‏اند: سپاس ذات خداوندي را سزاست که (خوان) فضل و احسانش را براي خلق گسترانيده، و دست جود و بخشش را بسوي آنان گشوده، در جميع امور او را مي‏ستايم، و در انجام حقوق دست جود و بخشش را بسوي آنان گشوده، در جميع امور او را مي‏ستايم، و در انجام حقوق واجبه او از او ياري ميطلبم، گواهي ميدهم که خدائي جز او نبوده، و محمد صلي الله و آله بنده و فرستاده او است، او را فرستاده تا فرمانش را آشکارا، و گوينده نام او باشد (خدا را بمردم شناسانده و نام او را منتشر سازد) پس محمد با کمال امانت و درستي حق رسالت را ادا فرموده، و بار شد و هدايت در گذشت، و پرچم حق را ميان ما (محکم فرو) کوبيد (قرآن و ائمه طاهرين عليهم‏السلام که مبين قرآن‏اند در ميان ما باقي گذاشت) هر که از آن پرچم پيش افتاد از دين بيرون، و هر کس پس افتاد هلاک، و هر که تابع و ملازم او شد بحق رسيد (انسان بايد در تمام مراحل تکليفيه و عمليه تابع قرآن و اهل بيت باشد و بس) نگهدارنده آن پرچم (شخص اميرالمومنين باقتضاي مصلحت دين) در گفتا

ر با درنگ و تاني، در انجام به امر دير برخاست، لکن وقتي که برخاست (در انجام آن امر) سريع و تند است (او در اول بدون اينکه سخن بگويد در اطراف کار بدقت غور و بررسي کرده، وقتي که شالوده منظور خويش را با کمال دور انديشي روي پايه محکم نهاد، آنوقت در آن کار بدون ترديد بتندي اقدام فرموده، ناکثين و قاسطين و مارقين را که بظاهر اهل قرآن و اسلام بودند همه را از دم تيغ ميگذراند) پس در هنگاميکه شما (او را مردي خردمند، و با حزم، و احتياط تشخيص داده) گردنتان در زير بار فرمان او نرم و با سر انگشتانتان بسوي او اشاره کرديد (و به خردمندي و علم و دانش او اطمينان پيدا نموديد ناگاه) مرگ او را دريابد (به شمشير عبدالرحمن ابن ملجم مرادي کشته شود) و شما پس از وي باندازه که خدا بخواهد زنده بمانيد (و از دست بني‏اميه ستمها و آزارها به بينيد) تا هنگاميکه خدا براي شما برانگيزد کسي را که پراکندگيتان را و امور دين و دنياتان را منظم فرمايد (و اين کس امام عصر عجل‏الله تعالي فرجه‏الشريف خواهد بود) پس شما از من که رغبت و اقبالي بدنيا ندارم طمع (نظم و تمشيت امور را) نداشته، و از کسيکه پشت بشما کرده و پنهان است نااميد نباشيد (شخص غائب فرزندم مهدي اس

ت که بايد زمين را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از جور و ستم شده باشد) اميد است آن امام غائب که يکي از دو پايش (سلطنت ظاهري و باطني) را محکم کند (و امور دين و دنياي مردم را اصلاح فرمايد)

[صفحه 261]

آگاه باشيد، مثل آل محمد صلي الله عليه و آله اجمعين مثل ستارگان آسمان است، که هر زمان يکي از آنها پنهان شد، ديگري پيدا ميشود، پس گويا که شما از جانب خداوند به نعمتها و عطاياي کاملي رسيده‏ايد، و به آنچه آرزوي شما است دست يافته‏ايد (ظهور امام زمان از فرط تحقق مثل اينست که واقع شده، و شما از عدل و داد برخوردار گرديده‏ايد)


صفحه 260، 261.