حق آزادي انديشه و عقيده
آيه شريف «لااکراه في الدين» بر اصل کلي آزادي انديشه، عقيده و دين دلالت دارد. اصولاً در گستره اعتقادات و افکار انسانها اجبار ممکن نيست، آنچه ممکن است، اعمال زور و قدرت در افعال و حرکات جسماني است. مهمترين اثر پذيرش اين اصل در يک نظام حقوقي، ممنوعيت تفتيشعقايد و افکار افراد است. همچنين نميتوان هيچ کس را به دليل داشتن فکر ياعقيدهاي تحت تعقيب قرار داد يا از حقوق اش، محروم ساخت. امام علي(ع) دفاع از حقوق مخالفان فکري خويش حتي اقليتهاي مذهبي ساکن در کشور اسلامي و مسلمانان منحرف و داراي عقايد فاسد را بر خود و کارگزارانش واجب ميشمرد. بيانات امام علي(ع) نيز حکايت از اهميت فوق العاده تفکر و تعقل در نظرآن حضرت است. او عقل را ثروتي بيپايان ميشمارد و آنکه از نعمت تعقل محروم است را نگون بخت معرفي مينمايد. از ديدگاه آن امام همام، هرگز شناخت همراه با انديشه و خرد با ديدن چشم و شناخت حسي برابر نيست، چه بسا چشم انسان به او دروغ گويد امّا آنکه از طريق انديشه پاک و عقل مشي کند، عقل به او خيانت نميکند. لذا به دوست و دشمن اين حقيقت را متذکر ميشد که: «کفاک من عقلک ما اوضح لک سبيل غيّک من رشدک؛ بهره خرد و انديشهات، همين بس که به آن، راه سقوط را از رشد و کمال بازشناسي». برندهترين و کار آمدترين سلاح او در مقابل مخالفان، چه مخالفان درعقيده و غير مسلمانان و چه مسلمانان منحرف که به انگيزههاي مختلف با او مخالفت ميورزيدند، همواره توصيه به انديشه و تفکر و به کارگيري نعمت عقل بود. نکتهاي که در اين مقام توجه به آن لازم است اينکه آيا از ديدگاه اسلام وامام علي(ع) آزادي انديشه مطلق است يا اين آزادي نيز همانند آزاديهاي ديگر محدود به مرزهايي است. مسلماً تجويز آزادي انديشه در حدي که منجر به سقوط يا بياعتباري انديشه گردد، يا در حدي که مزاحم ساير فعاليتهاي مغزي و رواني انسان باشد، قابل دفاع نيست. آنگاه که انديشهاي ثابتترين اصول علم و معرفت را مورد ترديد و اخلالگري قرار دهد، انديشه مفيد و با ارزش نيست. ممکن است به اين گفته اعتراض شود که اين بيانات موجب سلب آزادي انديشه از انسانهاست که به زيان بشريت منتهي ميگردد، پاسخ اين اعتراض بسيار روشن است، زيرا چنانکه نظريه هنر براي حيات معقول انسانها، ارزشقائل شدن به حيات انساني است نه سانسور هنر، و چنانچه لزوم کاوش دردارويي که براي مرضي خطرناک معرفي ميشود، بيان کننده ارزش جانانسانهاست نه سانسور پزشکي و دارو سازي، نظريه تجويز انديشه براي حيات معقول نيز، نشانه ارزش حيات معقول انسانهاست. امام علي(ع) که هدايت انديشهها را از مهمترين وظايف خود ميداند،انديشههاي پاک را از خطر انحراف و تباهي برحذر داشته، و در مواردي از تفکر در حوزههايي که فهم انسانهاي معمولي از درک آن، عاجز است بازداشته است. بر همين اساس، امام(ع) به صورت عمومي يا خصوصي گاهافراديرا از انديشه در مسائلي خاص بر حذر ميداشت. اين کردار امام به معنايزير پا نهادن آزادي انديشه نيست؛ زيرا آن حضرت تنها حاکم جامعه نبود ومرشد و راهنماي مردم نيز به شمار ميآمد و هدايت انديشهها را مهمترينوظيفه خود ميدانست. بنابراين، در مواردي انديشههاي پاک را از خطرانحراف و تباهي بر حذر ميداشت و از تفکر در حوزههايي که از دسترس فهم انسانهاي عادي بيرون است، نهي ميکرد. براي مثال حضرت در پاسخ پرسشي چنين فرمود: «اي پرسشگر عميق و دقيق، اين را بدان که ژرف انديشان در دانش دين، تنها کسانياند که با ـ شناخت خود و باور غيب به ايمان رسيدهاند، و از هجوم عبث و نسنجيده به درهاي فرو بسته عوالم غيب باز ايستادهاند و ناتوانيشان را اعتراف کردهاند. پس خداوند اعتراف به عجزشان را ستوده است و رها کردن کاوش بيرون از مسؤوليتشان را ژرف انديشي نام نهاده است. تو نيز به همان که حوزه فهم تو است بسنده کن وگرنه از تباه شدگاني». در حکومت علوي اقليتهاي ديني نيز هيچگاه به خاطر داشتن عقيده خود از حقي محروم نشدند و يا مورد باز خواست قرار نگرفتند، بلکه علي(ع) دفاع از حقوق اقليتهاي ديني را که در ذمه حکومت اسلامي قرار گرفته بودند، برخود و کارگزاران خود واجب و لازم ميشمرد. آزاد گزاردن خوارج که مردمي خشن، کوته نظر، متحجر و داراي عقيدهاي فاسد به شمار ميآمدند، نشان دهنده پايبندي عملي حضرت به اين حق انسانها است. شهيد مطهري درباره رفتار امام با خوارج چنين مينويسد: «آن حضرت در منتها درجه آزادي و دموکراسي رفتار کرد... زندانشان نکرد و حتي سهميه آنان را از بيتالمال قطع نکرد... آنها همه جا دراظهار عقيده آزاد بودند... ». اصل کلي در سيره عملي آن حضرت اين بود که مخالفان گمراه ومنحرفان، با دشمن فتنه جو که آگاهانه در پي آشوب است، تفاوت دارد. بر اين اساس، در وصيت خود چنين فرمود: پس از من خوارج را نکشيد؛ زيرا آن کهدر جست و جوي حق به گمراهه ميرود با کسي که هدفي باطل دارد و بدان دست مييازد، همسان نيست.
در اسلام آزادي انديشه و عقيده از مهمترين حقوق همه شهروندان است. گواه روشن اين مدعا، آيات روشن قرآن کريم است که همگان را به تفکر فراميخواند.