مرز آزادي‌هاي‌ سياسي‌











مرز آزادي‌هاي‌ سياسي‌



آزادي‌ واژه‌اي‌ بسيار زيبا و دلپذير است‌؛ از اين‌ رو، حتي‌ دشمنان‌ آن‌ نيزبراي‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خويش‌ از آن‌ بهره‌ مي‌برند. گاه‌ مفهوم‌ اين‌ نام‌ زيبا مورد بدترين‌ و وحشيانه‌ترين‌ حمله‌ قرار مي‌گيرد. آنان‌ که‌ به‌ کلمه‌ آزادي‌تمسک‌ مي‌جويند، ولي‌ از آن‌ مفهوم‌ ولنگاري‌ را اراده‌ مي‌کنند بدترين‌ جفا رابه‌ آزادي‌ و آزادگي‌ روا مي‌دارند.

هر جامعه‌ معيارها، ارزش‌ها و اصولي‌ دارد. دامن‌ زدن‌ به‌ ضد ارزش‌ها وشکستن‌ تقدسات‌ ـ هرچند با شعار آزادي‌ انجام‌ شود ـ از مهم‌ترين‌ موارد نقض‌ آزادي‌ است‌.

آنان‌ که‌ جلوگيري‌ از ارزش‌ ستيزي‌، افترا، تهمت‌، بدگويي‌ و القاي‌ شبهه ‌درباره‌ افراد و باورهاي‌ جامعه‌ را مخالف‌ آزادي‌ مي‌دانند، نگرشي‌ ناقص‌ ازآزادي‌ دارند و اين‌ پندار خود از مهم‌ترين‌ بازدارنده‌هاي‌ آزادي‌ محسوب‌ مي‌شود.

در نگاه‌ امام‌ علي‌(ع)، مرز آزادي‌هاي‌ سياسي‌، فتنه‌انگيزي‌ و شمشير از نيام‌ بر کشيدن‌ است‌. از همان‌ آغاز حکومت‌ و در جريان‌ بيعت‌، ـ با آن‌ که‌ به‌ علني‌ واختياري‌ بودن‌ بيعت‌ تأکيد مي‌ورزيد ـ به‌ اين‌ نکته‌ نيز اشاره‌ مي‌کرد که‌ شکستن‌بيعت‌ را روا نمي‌داند و هر کس‌ بيعت‌ مي‌کند، بايد بدان‌ پايبند باشد؛ زيراشکستن‌ بيعت‌ نوعي‌ توطئه‌ عليه‌ مديريت‌ سياسي‌ جامعه‌ است‌:

«ان‌ الخيار للناس‌ قبل‌ ان‌ يبايعوا فاذا بايعوا فلاخيار لهم‌؛ مردم‌ پيش‌ از بيعت‌ حق‌ انتخاب‌ دارند، امّا وقتي‌ بيعت‌ کردند، بايد بدان‌ پايبند باشند و حق‌ انتخاب‌ ندارند».

در برخورد با خوراج‌ نيز وقتي‌ آنان‌ فتنه‌ انگيزي‌ پيشه‌ کردند، در برابرشان ‌ايستاد و چنان‌ که‌ خود فرمود: چشم‌ فتنه‌ را در آورد.

امام‌ که‌ خود بر لزوم‌ آزادي‌ بيان‌ و تقويت‌ روحيه‌ انتقاد اهتمام‌ فراوان ‌داشت‌ و در دشوارترين‌ موقعيت‌ها، به‌ توضيح‌ حق‌ و رفع‌ شبهه‌ مي‌پرداخت‌؛ آنگاه‌ که‌ آزادي‌ بيان‌ ابزار توطئه‌ مي‌گرديد، سخت‌ برمي‌آشفت‌ و لب‌ به‌ نکوهش‌ مي‌گشود. روزي‌ در لا به‌ لاي‌ خطبه‌ فرمود:

«هذا جزاء من‌ ترک‌ العقد؛ اين‌ سزاي‌ کسي‌ است‌ که‌ جانب‌ دور انديشي‌ را نپاييد و پيمان‌ را ترک‌ کرد».

اشعث‌ بن‌ قيس‌ بر او خرده‌ گرفت‌ و گفت‌: اين‌ سخن‌ به‌ زيان‌ تو است‌ نه‌ به‌ سودت‌.

امام‌، بر او خيره‌ شد و فرمود: «چه‌ کسي‌ تو را از سود و زيانم‌ آگاه‌ ساخت‌؟ لعنت‌ خدا و لعنت‌ کنندگان‌ بر تو باد، اي‌ متکبر متکبر زاده‌ و منافق‌ کافر زاده‌. يک‌ بار در عهد کفر اسير گشتي‌، بار ديگر در حکومت‌ اسلام‌ به‌ اسارت‌ درآمدي‌ و در هر دو بار نه‌ مال‌ سودت‌ بخشيد نه‌ تبارت‌ به‌ فريادت‌ رسيد».