قنبر پيک ويژه امام
نقل شده در يکي از روزها امام او را به بازار فرستادند تا دو دست لباس براي حضرت و خودش تهيه کند. او يک لباس بهتر براي امام و لباسي ارزانتر و براي خودش تهيه کرد. لباس مجللتر را به امام داد و ارزانتر و سادهتر را براي خود نگه داشت ولي امام لباس بهتر و زيباتر را به قنبر بخشيدند و فرمودند تو جوان هستي و جوانان از لحاظ فطري زيباطلب هستند. اين لباس براي تو مناسبتر است.[1] هنگامي که منزل عثمان در محاصره شديد معترضان قرار داشت خليفه از معاويه استاندار شام در خواست کمک ميکند اين خبر محاصره کنندگان را تحريک کرده و حلقه محاصره را تنگتر و از رسيدن آب به منزل خليفه جلوگيري ميکردند.در اين شرايط عثمان برفراز بام منزلش رفته و فرياد ميزند: آيا علي در ميان شما هست؟ جواب ميدهند: خير عثمان از بام فرود ميآيد. اين خبر به امام عليهالسلام ميرسد. حضرت قنبر غلام خويش را نزد او ميفرستد عثمان ميگويد: فرزندان و خانوادهام در مضيقه هستند تشنه و گرسنهاند به علي بگو براي ما آب بفرستد. قنبر باز ميگردد و جريان را بازگو ميکند. امام عليهالسلام به وسيله خويشان خود براي عثمان و خانوادهاش آب فرستاد و محاصره کنندگان به احترام امام (ع) ممانعت نکردند.[2] در جنگ صفين نبرد شديد و تن به تن در جريان بود و امام گاهي حمله ميکردند و زماني باز ميايستادند. در اين شرايط هماهنگ کردن لشکر مشکل شده بود. امام به قنبر پيک ويژه خويش فرمود: به طرف ميمنه برو عبدالله بن جعفر و فرزندم محمد را بگو تا گوش به فرمان من باشند و چشمانشان بسوي من باشد؛ چون حمله کردم، حمله ور شوند و نيز کميل بن زياد و سليمان بن صرد خزاعي را خبر ده و به جانب ميسره نيز برو و به اهل ميسره نيز اين پيام را ابلاغ کن تا بالجمله لشکر به فرمان من باشند و متلاشي نشوند.[3] معاويه غلامي داشت به نام حرب، به او گفت: اي حرب هميشه تو را مردانه و پر دل يافتهام و در کارهاي خطير به تو اعتماد داشته و در معضلات و مضيقهها از تو کمک گرفتهام. اگر در اين ساعت به لشکر علي حمله کني و دسبرد نيکويي بزني و کاري کني که شادي مرا فراهم گرداند تو را از مال خود آزاد کنم و از لذت غلامي به عزت خواجگي ارتقايت دهم. حرب گفت: فرمانبردارم و امتثال امر تو را از جان عزيزتر دارم. به ميدان ميروم و در بندگي و عبوديت تو کوشش فراوان مينمايم. پس به ميدان قتال آمد و جولان داد و رجز خواند و مبارز طلبيد. قنبر رکابدار اميرالمؤمنين سوي او شتافت و سر راه بر او بگرفت و گفت: باش تا پاداش خويش را ببيني! حرب متوجه قنبر شد ولي قنبر او را مهلت نداد و نيزهاي بر او زد که از سينهاش گذشت و از پشت او بيرون آمد. حرب افتاد و جان داد. معاويه از مردن حرب بسيار دلتنگ شد و بر مرگش بيتابي فراواني کرد. و آخر الامر نيز قنبر در راه دفاع از مقتداي خويش جام شهادت نوشيد. روزي حجاج بن يوسف ثقفي گفت: ميخواهم يکي از اصحاب علي را بکشم به او گفتند کسي را بهتر از قنبر سراغ نداريم. حجاج قنبر را احصاره کرد و گفت: تويي قنبر؟ گفت بلي. حجاج گفت: از دين خود بيزاري بجوي! قنبر گفت: اميرالمؤمنين عليهالسلام به من گفته است که تو بدون جرم مانند گوسفندان ذبح ميشوي! حجاج دستور داد او را ذبح کردند![4].
يکي از جواناني که بسيار مورد محبت و علاقه ويژه و خاص امام علي عليهالسلام قرار گرفته قنبر غلام آن حضرت است. او از جمله جوانان نامداري است که در دوران حيات مادي و ظاهري امام علي (ع) کمر به خدمت آن حضرت بسته بود و پس از شهادت ايشان به مبارزات حق طلبانه ادامه داده تا اينکه در اين راه شربت گواراي شهادت را سر کشيد.