ايجاد ناامني











ايجاد ناامني‏



امنيت و آرامش اساس کار هر جامعه‏اي محسوب مي‏شود و اگر دولتها نتوانند امنيت کشور را تأمين کنند ملتها از دولتها مايوس مي‏شوند و دست از حمايت دولت برمي‏دارند و در آرزوي دولتي هستند که امنيت را برقرار کند، حال هر کس باشد و با هر انديشه‏اي که باشد. يکي از شيوه‏هاي مستبدين تاريخ براي به قدرت رسيدن ايجاد ناامني در سلب امنيت است بطوري که مردم از وضع موجود عاصي شده و دولت خود را ناتوان مي‏دانند و هر کس به آنان وعده امنيت بدهد از او حمايت کنند سپس خود با چهره ناجي ملت و حامي آرامش و امنيت، مخالف خشونت و ارعاب و... به صحنه مي‏آيند از شيوه‏هايي که معاويه براي متلاشي کردن حکومت امام علي (ع) بکار گرفت اين بود که پس از قرارداد آتش بس زماني که دوران راجع به مسأله بررسي و اظهارنظر کنند، معاويه انسانهاي شرور و بي‏عاطفه‏اي را با امکانات فراوان و اختيارات تام به طرف مناطق تحت نفوذ امام بسيج کرد و به آنان دستور غارت،آتش سوزي، آدم ربايي، قتل و تجاوز داد اين گروه نيز با نيروهايي که در اختيار داشتند غافلگيرانه حمله مي‏کردند.

به چند نمونه توجه کنيد:

الف: در سال 39 هجري معاويه نعمان بن بشير را با 2000 نيروي نظامي روانه منطقه عين التمر نمود او نيز پس از غارت و... به طرف شام برگشت.[1].

ب: در همين سال سفيان بن عوف را با 6000 نفر روانه منطقه هيت کرد و به او دستور داد پس از غارت هيت به طرف شهر انبار و پس از غارت آنجا به طرف شهر مدائن مي‏روي؟! او نيز با 6 هزار نفر که سپاهي گسترده بود وارد منطقه شد و با غارت، تجاوز و قتل، اين شهرها را يکي پس از ديگري ويران کرد و پس از ماموريت به طرف شام برگشت.[2].

ج: در همين سال عبدالله بن سعد را با 1700 نفر روانه منطقه تيماء کرد و به او دستور داد: در مسير خود با هر کس برخورد کردي از او بخواه که ماليات مال خود را به تو بدهد و اگر امتناع کرد گردن او را مي‏زني و پس از تيماء به طرف مکه و پس از آنجا به طرف مدينه و حجاز حرکت مي‏کني و دستورات را مو به مو اجرا مي‏کني او نيز با اين سپاه حرکت کرد و طبق دستور در مسير دهها انسان بي‏گناه را گردن زد و پس از غارت اين شهرها به شام بازگشت.[3].

د: در همين سال معاويه ضحاک بن قيس خون آشام معروف تاريخ را با 3000 نفر نيروي نظامي روانه واقصه کرد و به او دستور داد: به هر کس از پيروان علي برخورد کردي اموال او را غارت و خودش را نيز بکش او نيز در مسير چنين کرد و حتي به شيعيان علي (ع) که رحم نکرد بماند بلکه به اهل کتاب نيز رحم نکرد غارت او تا آنجا گسترده بود که خلخال از پاي زنان نيز در مي‏آوردند.[4] اثر رواني اين حملات وحشينه و غارت گران تاريخ اين بود که وقتي اخبار آن به کوفه رسيد حضرت خطبه 27 نهج‏البلاغه را بيان فرمود: حضرت در اين سخنراني گزارشي از اين حملات به مردم مي‏دهد که چگونه اين سپاه به قتل و غارت و تجاوز پرداختند و به زنان، پيران، مسلمان و غيرمسلمان رحم نکرده‏اند و هيچ مقاومتي در برابر آنان انجام نگرفت و از اين سکوت پيروان خود بشدت مي‏تالد و در اينجاست که حضرت امير (ع) آرزو مي‏کند اي کاش هرگز شما را نديده بودم.[5].









  1. تاريخ طبري- ج 4، ص 102.
  2. تاريخ طبري- ج 4، ص 103.
  3. تاريخ طبري- ج 4، ص 103.
  4. تاريخ طبري- ج 4، ص 104.
  5. نهج‏البلاغه، خطبه 27.