تبليغات عليه امام علي
جمعي از بني اميه به معاويه گفتند: اي اميرالمؤمنين تو که به آرزويت رسيدي اگر از لعن اين مرد دست برداري بهتر است؟ معاويه پاسخ داد، به خدا قسم هرگز،!! تا اينکه کودکان بر اين شيوه تربيت شوند و بزرگان بر اين روش پير شوند و هيچ گويندهاي از فضائل او نگويد. معاويه براي رسيدن به اين هدف تمام امکانات تبليغي حکومت خود را بکار گرفته بود آنان اهل تبليغ بودند به شهرها و روستاها اعزام ميکرد و عليه امام علي (ع) تبليغ کنند به يک نمونه توجه کنيد: عمرو بن ثابت سوار بر مرکب ميشد و در شهرها و روستاها دور ميزد و هر جايي ميرسيد مردم را جمع ميکرد و عليه امام تبليغ ميکرد و جملاتي درباره حضرت ميگفت ابنابيالحديد بخشي از آنها را آورده است ولي چون از ترجمه آن شرم داشتيم نياورديم.[2] و آنان که توان تحرک لازم براي سفر نداشتند با دادن پول و... وادار ميکرد عليه امام حديث جعل کنند. به اين جريان توجه کنيد: معاويه جمعي از صحابه مثل ابوهريره، عمرو بن عاص و مغيرة بن شعبه و جمعي از تابعين از قبيل عروة بن زبير را حقوق معتنابهي برايشان در نظر گرفت که بنشينند و عليه امام علي (ع) و ضرورت بيزاري از او جعل حديث کنند و احاديث را به پيامبر نسبت دهند.[3] اثر تبليغات بنياميه آنقدر زياد بود که پس از مدتي مردم مدينه که مرکز اسلام، وحي پيامبر و علي (ع) بود نه امام علي (ع) را ميشناختند و نه از فضائل او خبر داشتند به اين نمونه توجه کنيد: عمرو بن عبد العزيز ميگويد: در دوران نوجواني نزد يکي از فرزندان عبقه بن مسعود قرآن ميآموختم روزي در حالي که با بچهها بازي ميکرديم و ضمن بازي علي (ع) را لعن ميکرديم از کنارم گذشت و از اين رفتار من خوشش نيامد داخل مسجد شد از بچهها جدا شدم براي درس وارد مسجد شدم همين که مرا ديد برخاست و شروع به نماز خواندن کرد و به عنوان اعتراض به من نماز طولاني کرد تا اينکه نمازش تمام شد به او گفتم استاد چه شده است؟ گفت: پسرم درست شنيدم که تو امروز علي را لعن ميکردي؟! گفتم: آري. گفت: از کجا فهميدي بعد از اينکه خداوند از اصحاب بدر راضي شده است بر آنان غضب کرده است تا لعن آنان جايز باشد؟ گفتم: استاد مگر علي از اهل بدر بوده است؟! گفت: مگر نقش آفرين بدر غير از علي کسي بوده است؟ گفتم: استاد عهد ميکنيم که ديگر علي را لعن نکنيم. گفت: واقعا دو مرتبه او را لعن نميکني؟ گفتم: عهد ميکنم که نکنم. و چون پدرم حاکم مدينه بود و نماز جمعه ميخواند من هم در نماز جمعه شرکت ميکردم ميديدم پدرم در سخنراني بسيار تواناست ولي وقتي به قسمتي ميرسد که ميخواهد علي (ع) را لعن کند با لکنت زبان روبرو ميشود. تعجب ميکردم که چرا چنين ميشود تا اينکه روزي به پدرم گفتم: پدر تو فصيحترين مردم هستي چرا در خطبه نماز جمعه وقتي به لعن اين مرد ميرسي لکنت زبان ميگيري؟ گفت: پسرم مردمي که پاي سخنراني ما مينشينند اگر آنچه از فضائل اين مرد را که پدرت ميداند بدانند هرگز از ما پيروي نميکنند! اين سخن پدرم در دلم نشست سخن قبلي معلم هم به يادم آمد بين خودم و خدا عهد کردم اگر روزي اين قدرت بدست من بيفتد لعن او را بردارم و اکنون که به قدرت رسدم بايد اين کار را ميکردم.[4].
کاري که تبليغ ساخته است از اسلحه ساخته نيست، تبليغ انديشهها را تغيير ميدهد و با تغيير انديشهها، افراد خود مسلح ميشوند و تا آخرين نفس ميجنگند اينکه ميبينيم بنياميه توانستند شام را عليه امام علي (ع)، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بسيج کنند نتيجه تبليغات معاويه بود نتيجه تبليغات گسترده معاويه اين شد که هر صفت زشتي را به امام علي (ع) نسبت دادند و بر اثر تبليغات گسترده و مداوم، مردم نيز باور کردند که چنين است معاويه تصميم گرفته بود کينه و دشمني با امام علي (ع) را در سراسر دنياي اسلام به صورت يک فرهنگ درآورد به سخنانش گوش کنيد: «ان قوما من بنياميه قالوا المعاويه يا اميرالمؤمنين انک قد بلغت ما املت فلو کففت عن لعن هذا الرجل فقال لا و الله حتي يربو عليه الصغير و يهرم عليه الکبير و لا يذکر له ذاکر فضلا».[1].