نقد اين سخن











نقد اين سخن‏



الف: چگونه مي‏توان پذيرفت که در جنگي که چندين هزار انسان مسلمان کشته شده‏اند و اين همه تلفات مالي، جاني و... بدنبال داشته هر دو گروه خطاکار بوده‏اند؟!

ب: چگونه قابل تصور است که در چنين مسأله‏اي حقيقي وجود نداشته باشد و حق با هيچکدام نباشد با اينکه هيچ مسأله‏اي را نمي‏توان بدون حکمي از احکام خمسه در نظر گرفت[1] ابن‏حزم رهبر مکتب ظاهريه در اهل سنت در نقد اين نظريه که هر مجتهدي بر حق است مطالب فراواني بيان مي‏کند از جمله مي‏گويد: بر اساس اين نظريه لازم مي‏آيد يک انسان در آن حد واحد هم در بهشت تا ابد بماند و هم در جهنم تا ابد بماند زيرا اگر انساني بر اساس نظر مجتهدي کافر باشد بايد در جهنم باشد و همين انسان اگر بر اساس نظر مجتهدي ديگر مؤمن باشد بايد در بهشت بماند در آن واحد سپس مي‏گويد: در رد اين نظريه همين مقدار کافي است که خداوند تصريح کرده است که در راه رسيدن به او يکي است و بقيه راهها بيراهه است و پيامبر نيز اجتهاد عده‏اي از صحابه را در زمان خود تخطئه کرده است و آنگاه مواردي از آنها را نقل مي‏کند.[2].

ج: گرچه ابن‏حجر راجع به اصحاب صفين در پايان تصريح مي‏کند که با کشته شدن عمار معلوم شد که حتي با علي است ولي راجع به اصحاب جمل بدون اظهارنظر صريح از کنار آن مي‏گذرد اين به اين معنا خواهد بود که هر دو بر خطا بوده اند. البته بايد حجر تقدير کرد که همين مقدار شهامت را داشته در يک جريان با شهامت اعلام کند که حق با کيست ديگران که همين شهامت را نداشته و حقايق را کتمان کرده‏اند.









  1. فقها مي‏گويند هيچ مسأله‏اي نيست مگر اينکه يکي از احکام پنجگانه که عبارتند از: وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، و اباحه را در بردارد.
  2. الاحکام في اصول الاحکام ابن‏حزم- ج 2، ص 81- بيروت دارالکتب العلمية.