نقد اين سخن
ب: خود اسکافي در همين کتاب موضعگيري بعضي از اصحابه را به نقد ميکشد و ميگويد شما که حديث علي مع الحق و الحق مع علي (ع) را از پيامبر شنيده بوديد چگونه قابل قبول است که بگوييم نميدانستيد؟ (حال بايد به اسکافي گفت از شما چگونه قابل قبول است که بگوييد نميدانستند و شبهه داشتند؟!) ج: چگونه ميتوان پذيرفت که اين گروه و الگو بودن آنان براي ديگران که با همين توجيه نيز عده زيادي در اين نبردها شرکت ميکردند ما نميتوانيم نقش آنان را در گمراه کردن مردم و تضعيف حکومت ديني ناديده بگيريم و آنان را تبرئه کنيم.
الف: براستي اگر منصفانه قضاوت کنيم ميتوانيم بپذيريم که عايشه امالمؤمنين بخاطر شک و شبههاي که در مسأله داشت دست به اين اقدام زد؟! زيرا عايشه سالين دراز در کنار رسول خدا (ص) و در خانه او و به عنوان همسر او زندگي کرده است و با فرهنگ و مفاهيم ديني کاملا آشنا بوده است تا جايي که عدهاي او را در فقه و شعر و پزشکي يگانه عصر خود پنداشتند؟![1] و عمر رضا کحاله 120 صفحه از کتاب خود را به اختصاص داده است[2] او گذشته از آنکه با دين آشنا بود امام علي (ع) را هم خوب ميشناخت زيرا نسبت خانوادگي امام علي (ع) با پيامبر (ص) و موقعيت امام علي (ع) نزد پيامبر (ص) ايجاب ميکرد که او امام علي (ع) را خوب بشناسد بنابراين با توجه به شناختي که ما از عايشه داريم نميتوان پذيرفت که او مساءله را نميدانست.