توجه به عامل اقتصاد در خردورزي
«فرزندم از بيچارگي بر تو ميترسم، پس آن به خدا پناه آر که نيازمندي دين را کاستي آرد و خرد را سرگردان سازد و دشمني را انگيزه گردد».[1].
اميرالمؤمنين علي (ع) که ساده زيستن و گريز از اسراف و تجمل گرائي را همواره در مواعظ خود يادآور ميشد و زندگي خويش را از آنرو در پائينترين گذران روزي نهاده بود تا بيچارگان از بينوائي خود نوميد نشوند و معاش مولاي خود را بسان ديگر نيازمندان ببينند با اين همه برخورداري از پشتوانهاي مالي و گريز از فقر را در زندگي خصوصا آنجا که خرد کارگر ميافتد ضروري ميداند و به فرزند خود محمد حنفيه ميگويد: «يا بني اني اخاف عليک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقصة للدين مدهشة للعقل، داعية للمقت.»