علم و عقل فطري و اکتسابي نزد علي
امام علي (ع) را در اين زمينه سخني است با اين مضامين که: «العلم علمان،مطبوع و مسموع، و لاتنفع المسموع اذا لم يکن المطبوع» که به صورتهاي گوناگون از جمله «العقل عقلان عقل مطبوع و عقل مسموع» بيان شده و دانش بر دو گونه است، دانشي که با خوي سرشته و در نهاد آدمي نهاده شده و ديگر دانشي که به گوش د شنيده شده، و دانش شنيدني را با نبود فطري سودي نباشد. استاد مرحوم مرتضي مطهري در تفسير اين کلام امام گويد: «اين را از تجربهها يافتهايم، افرادي هستند که اصلا علم مطبوع ندارد. جهل ايشان در اين باب اغلب نتيجه سوء تعليم سوء تربيت است، نه اينکه استعدادش را نداشتهاند،بلکه تربيت و تعليم به نحوي يافتهاند که آن نيروي مطبوع به حرکت در نيامده و پرورش نيافته است. اين افراد نسبت به آموختههاي خويش حکم ضبط صوت را دارند... اين معلوماتش فقط همان مسموعات است... لذا شما گاه عالمي را ميبينيد که مغزش جاهل است. عالم است يعني خيلي چيزها را ياد گرفته... اما به محض اينکه مسألهاي خارج از حد مسموعات و محفوظاتش طرح ميکنيد او را صد در صد جاهل مييابيد... و رشد عقلاني و استقلال فکري منوط به برخورداري از عقل فطري است که زمينه ابتکار و اجتهاد را فراهم ميکند...»[1].
از ديدگاه دانشمندان و صاحبنظران در مسائل آموزش درک و دانش بر دو گونه است نخست آنکه در آغاز در نهاد بشر نهاده شد و با خوي و خصلت انسان از پيش زاده شدن در وجود او سرشته شده است که آنرا عقل فطري يا غريزي يا علم لدني مينامند، و ديگر عقل و درک و دانش اکتسابي که از گاه زاده شدن بوسيله آموزش و پرورش مجموعه يافتهها و دانستنيها را تشکيل ميدهد و اين دانش اکتسابي آنگاه کارگرتر ميافتد که زمينههاي عقل فطري فراهم بوده شد.