دانش و آموزش از ديدگاه امام علي
پس از قتل عثمان در سال 35 هجري مسلمانان اعم از مهاجر و انصار از امام علي بن ابيطالب (ع) خواستند تا در امر خلافت با آن حضرت بيعت کنند. امام علي (ع) بيعت را به شرط حضور در مسجد و رضايت عموم مردم پذيرا شد و بزرگاني از مهاجر و انصار در سبقت و حسن سابقه علي (ع) در اسلام و پايگاه والا و بيهمتاي او در ديانت و دانش در بين اصحاب نخستين پيامبر سخناني رسا سر دادند. ثابت بن قيس بن شماس خطيب انصار گفت: به خدا سوگنداي اميرمؤمنان اگر در حکومت بر تو پيشي گرفتند در ديانت از تو بازماندند. آنان در آنچه نميدانستند به تو نيازمند و تو با پشتوانه دانش خويش از همگان بينياز بودهاي، خزيمة بن ثابت انصاري گفت: اي اميرمؤمنان ما براي ما براي امر خلافت سزاوارتر از تو نيافتيم که تو از نخستين ايمان آورندگان و دانشمندترين مردم در شناخت خدائي و... آنچه را که ديگران دارند، داري و آنچه را که تو داري ديگران ندارند و... پس مالک بن حارث اشتر نخعي برخاست و گفت: اي مردم اين علي (ع) ميراث دار دانش انبياء است که فضائل انساني در وجود او کمال يافته و هيچ يک از پيشينيان و پسينيان را در حسن سابقه و دانش و بينش او ترديدي نيست. بر اين منوال بود شهادت ديگر بزرگان حاضر در بيعت در دانش و درايت و دادگري و... امامعلي (ع).[1] با اينهمه کارشکنيها، فريبکاريها و دستاويز قراردادن قتل عثمان از سوي آنان که عدالت علي را با دنياپرستي و انحرافهاي مادي و معنوي خويش ناسازگار مييافتند از همان روزهاي نخستين خلافت آغازاين[2] کارشکنيها سرآغاز جنگهاي دروني در جامعه نو مسلمان شد که به انتقال مرکز خلافت از مدينه به کوفه انجاميد و جنگهاي تحميلي جمل و صفين و نهروان و ضايعات بسيار مادي و معنوي ناشي از اين زد و خوردهاي خونين زمينه را براي انحراف فکري جامعه اسلامي چنان فراهم ساخت که امويان به ظاهر به اسلام گرائيده (طلقا) رندانه و رياکارانه زمينهها را براي حضورفعال در عرصه حکمراني در قلمرو اسلام براي خويش تدارک ديدند و تني چند از سابقهداران در اسلام از قربانيان و فريب خوردگاني شدند که نيرنگهاي معاويه آنان را ازمسير حکومت خداپسندانه و سيرة دادگرايانه علي (ع) به بيراهه برده بود.[3] دامنه نفاق زراندوزان و افزون طلباني که ديگر عدل علي (ع) را برنميتافتند و حکومت بر مجاري حق او را پاياني براي سوءاستفادههاي خويش ميپنداشتند از حجاز گذشت و بيشترين سرزمينهاي تازه گشوده شده به دست نو مسلمانان در سرزمينهاي ايران و روم را فراگرفت. و درست در اين هنگامه بود که زبان علي براي برملا ساختن چهرههاي ريو و ريا چنان از کام برآمد و کارگر افتاد که ذوالفقارش از نيام، از اينرو عصر زودگذر اما بيمانند خلافت و امامت علي (ع) با آنهمه خطبهها و موعظهها که در مسجد کوفه و در جبهههاي جنگ يا موارد ديگر ايراد ميکرد و نيز نامههاي سراسر حکمت که بر عاملانش در بلاد مينوشت و پاسخهايش به معاوية ابنسفيان اين نمونه نفاق که اينک جهل و بيخبري عوام الناس و فرصت طلبان و بيخردان دنيادار او را روياروي اين آيت ايمان قرار داده بود، همه و همه در امر اشاعه دانش و آموزش از سرچشمه زلال حکمت و معرفت علي کارگر افتاد و براي هميشه تاريخ پيروان حق و پيروان باطل را روياروي يکديگر قرار داد. از يکسو آموزش ديدگان در مکتب علي (ع) رفتند تا بار امانت ديانت اسلام و شيوه آزادي و آزادگي و راستي و درستي و ستم ستيزي را براي هميشه به عنوان حجتي پايدار در جهان به يادگار نهند، و از ديگر سو گمشدگان در وادي فريب و نيرنگ و از دين برگشتگان سفياني و اموي و اموي گراياني که اسلام را بسان نقابي بر چهره نفاق براي اجراي مقاصد حکومتي که به ناحق فرا چنگ آورده بودند انحرافي ديرپا در دايره حکومتي اسلامي را تدارک ديدند. با اين ترتيب و بنابر آنچه گفته آمد، روزگار خلافت و امامت اميرالمؤمنين (ع) روزگار تعاليم عاليه انساني و اسلامي و عصر درخشش آموزشهاي راستين نخستين نوآور مکتب وحي و پرورش يافته در دامان نبوت بود و بيترديد پرداختن به پيشينه دانشاندوزي و مايههاي حکمت و معرفت و شيوههاي آموزش جهت دار و شخصيت علمي و نکتههاي نابي که علي (ع) اين پيشواي علم و عرفان در باب دانش و دتنشمندان و مايههاي غريزي و فطري و اکتسابي و نيز توجه به درک و درايت و علم و عالم هدفمند و آگاه به زمان و مکان به جهانيان عرضه داشته و براي آيندگان به يادگار نهاده و نيز نوشتههاي او که در منابع کهن مؤلفاني که گاه با نحوه حکومت او سر ناسازگاري داشتهاند، از پرمحتواترين دانستنيها و گنجينه معرفت در خلال نزديک به پانزده سده از تاريخ اسلام بلکه پيش از آن در تاريخ آموزش و پرورش مدون بشريت است که رويکرد به آن امروزيان و آيندگان در صحنه حيات فرهنگ و تمدن را راهبر و دستگيري نجات دهنده است.
دکتر نورالله کسائي
علي تربيت يافته و آموزش ديده در مکتب رسولالله
ابعاد دانش امام علي و خاندانش
نخستين استاد و نخستين شاگرد در مکتب اسلام
آغاز آموزش و داوري از سوي علي
امام علي از نخستين کاتبان وحي و عالم به علوم قرآني
دانش علي از ديدگاه ديگر صحابه
رسالت آموزشي علي
وظائف دانشمندان، دانشجويان و برتري دانش از ديدگاه علي
مؤمنان دانشمند و دانشمندان مؤمن از ديدگاه علي
تکيه علي بر درک و درايت در آموزش
علم و عقل فطري و اکتسابي نزد علي
وظايف استاد و دانشجو و نيز اهميت پرسش و پاسخ در کلام امام
سفارش علي بر نگاهداشت حقوق دانشمند
لزوم نشست و برخاست حکمرانان با دانشمندان و بهرهيابي از دانش آنان
گزارش از ديدگاهها و عملکردهاي علمي و آموزشي علي
لازم بودن پرسش و پاسخ در تعليم و تعلم و شرم نداشتن از سؤال