اهميت کشاورزي و مفهوم اصطلاحي خراج
در اصطلاح فقهي اينگونه ماليات را «خراج» و «مقاسمه» مينامند. اگر حکومت، قسمت معيني از زمين را (مثلا يک سوم و يا يک دوم و...) به عنوان ماليات مشخص ميکرد آن را «مقاسمه» ميگفتند و چنانچه به صورت قطعي و مشخص (مثلا هر هکتاري دويست درهم) ماليات تعيين ميشد، آن را «خراج» ميناميدند و به کساني که خراج و مقاسمه ميدادند، «اهل خراج» ميگفتند. حال که مفهوم اصطلاحي خراج روشن شد، ببينيم اهميت کشاورزي چيست و نقش کشاورزي در حرکت تکاملي اقتصادي جامعه چگونه است؟ ميدانيم اکثر کساني که در شهر زندگي ميکنند و ناگزير از قبول شيوه و الگوي زندگي شهرنشيني هستند، مصرفکنندهاند (و هر چه مرفهتر، پر مصرفتر) و زندگيشان از طريق توليد روستاييان و کشاورزان (که بر روي زمين و منابع طبيعي کار و تلاش ميکنند) تامين ميشود و از خود توليدي ندارند. اگر کشاورزان همت کنند و با کار و تلاش، محصولات کشاورزي را رونق بيشتري [صفحه 163] دهند، احتياجات شهرنشينان تامين شده است و گرنه هيچ شهرنشيني قادر به تهيهي مايحتاج اوليهي خود نيز نخواهد بود. اين است که کشاورزي در هيچ مقطعي از زمان اهميت و ارزش خود را از دست نخواهد داد و هميشه به عنوان تامين کنندهي مايحتاج اوليهي انسانها باقي خواهد ماند. از سوي ديگر شهرنشينان به طور مستقيم و بدون واسطه، مايحتاجشان را تامين نميکنند، بلکه آن را از طريق بازرگانان، واسطهها و ساير عوامل دست اندرکار که ايشان هم به نوبهي خود خريدار مازاد فرآوردههاي حيواني و نباتي کشاورزان هستند، به دست ميآورند. البته کشاورزان نيز طبيعتا لوازم زندگي نظير پوشاک، ابزار کار و ساير مايحتاج خود را با پولي که از طريق فروش مازاد بر مصرف محصولاتشان به دست ميآورند، تهيه ميکنند. و اين داد و ستدها به طور طبيعي باعث شکوفايي و پيشرفت اقتصادي جامعه خواهد شد و همهي اينها به کار کشاورزان بستگي دارد. از اين جهت است که نابساماني کار کشاورزان هرگز در محدودهي زندگي خود آنان باقي نميماند، بلکه آثار خود را به همه جا گسترش داده و فعاليتها را فلج ميسازد و جامعه را به فاجعهي اقتصادي و سرانجام به از هم پاشيدگي و نابودي ميکشاند: و تفقد امر الخراج بما يصلح اهله، فان في صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم، و لا صلاح لمن سواهم الا بهم، لان الناس کلهم عيال علي الخراج و اهله. جريان خراج را به گونهاي رسيدگي کن که وضع خراج دهندگان سامان يابد، زيرا اگر امر خراج و خراجگزار سامان داشته باشد، ديگر اصناف جامعه در آسايش و راحتي زندگي ميکنند. طبقات ديگر جامعه جز با تکيه برايتان آسايش و راحتي ندارند، زيرا مردم همگي جيرهخوار ماليات و ماليات دهندگانند. [صفحه 164]
در صدر اسلام صنعت به خاطر ضعف و محدوديتش و تجارت به واسطهي نابساماني بازرگاني جهاني و ضعف ارتباطات و نبودن راههاي تجاري کافي و امنيت لازم، تامينکنندهي بناي اقتصادي جامعه نبوده و اقتصاد جامعه بستگي به زمينهاي کشاورزي و محصولات حاصله داشت و از اينرو، «ماليات» تنها از زمين و محصولات کشاورزي گرفته ميشد.
صفحه 163، 164.