وظايف رهبر در برابر قضات شايسته
اول اينکه زمامدار بايد مراقب باشد که قاضي از لحاظ مادي در تنگنا قرار نگيرد، زيرا در آن صورت محتمل است يا از کار خود کنارهگيري کند، يا دلسرد شود و به خوبي انجام وظيفه نکند و يا در خطر لغزش قرار گيرد و با تطميع و افتادن به منجلاب رشوهخواري، ناحق را حق و حق را ناحق کند. دوم آنکه رهبر بايد موقعيت قاضي را مستحکم کند و نزد خود مقامي والا و جايگاهي ارزنده به قاضي بدهد تا اولا کسي قادر به اعمال نفوذ و تحميل خواستههاي خود به او نباشد، ثانيا هيچکس در او طمع نبندد، ثالثا کسي جز رهبر و زمامدار قادر به عزل وي نباشد و هيچکس در صدد ايذاء و آزارش برنيايد، رابعا احدي به خود جرات سخنچيني و دسيسه گري عليه او را ندهد و همه بدانند که قاضي صالح و عادل، از سعايت ديگران در نزد رهبر و زمامدار در امان است. علي عليهالسلام پس از برشمردن وظايفي که يک رهبر در مقابل قاضي صالح و عادل به عهده دارد، در زمينهي اهميت وجودي قاضي براي حکومت حق و عدالت و استقرار قانون عدل، هشدار بيشتري ميدهد و براي جلب توجه زمامداران [صفحه 155] به نقش و ارزشي که قضات صالح در اجراي عدالت و جلوگيري از هرج و مرج و فساد و پياده کردن احکام خدا دارند، خواستار دقت بيشتري ميشود و در اين رابطه، از دوراني ياد ميکند که در فاصلهي رحلت رسولالله صلي الله عليه و آله و حکومت او، دين اسلام ملعبهي هوي و هوسهاي اشرار شده بود و تحت نام دين، رذيلانهترين اعمال را مرتکب ميشدند و به ويژه دستگاه قضايي اسلام را پايمال هدفهاي پليد خود کرده بودند: ثم اکثر تعاهد قضائه و افسح له في البذل ما يزيل علته و تقل معه حاجته الي الناس و اعطه من المنزله لديک ما لا يطمع فيه غيره من خاصتک، ليامن بذلک اغتيال الرجال له عندک. فانظر في ذلک نظرا بليغا، فان هذا الذين قد کان اسيرا في ايدي الاشرار، يعمل فيه بالهوي و تطلب به الدنيا. پس از آنکه قاضي را انتخاب کردي، کار او را مراقبت کن و احکامش را بررسي نما و در بخشش به او سفرهي سخاوتت را بگستر، آن چنان که احتياجش از بين برود و نيازي به مردم پيدا نکند و چندان بر مقام و منزلتش بيفزاي که خواص تو در آن طمع نکنند، تا از تهمت سخنچينان و بدانديشان در امان باشد. در اين کارها که گفتم با دقت بنگر! چرا که اين دين در گذشته اسير دست اشرار بوده و به هواي نفس عمل ميکردند و آن را وسيلهي کسب دنيا قرار داده بودند.
گفتيم از ديدگاه علي عليهالسلام افرادي که داراي تمام شرايط لازم براي قاضي شايسته و عادل باشند، بسيار کميابند و زمامداران و مسوولان حکومتي براي يافتن و به کار گماردن اينگونه افراد بايد تلاش و جديت فراوان به کار برند. اما مسئله در اين است که مسووليت زمامدار فقط به يافتن يا تربيت کردن و به کار گماردن قضات صالح محدود نميشود، چرا که پس از يافتن قضات صالح، دو مسئلهي بسيار مهم دربارهي وظايف رهبر و چگونگي رفتار و برخوردش با قضات و حفظ و نگهداري آنها در مسند قضاوت، مطرح ميشود که اهميت آن حتي از يافتن اين افراد نيز بيشتر است:
صفحه 155.