ويژگيهاي فرماندهان سپاه اسلام
به ديگر سخن، انسان زماني شايستهي نام «سپاهي اسلام» خواهد بود که از صفات و خصائلي چون ايمان، پاکدامني و تقواي الهي، ايثار و جانبازي در راه خدا و ساير صفات مومنان راستين برخوردار باشد. اما براي فرماندهان سپاه اسلام، يعني کساني که رهبري و اختيار گروههايي از لشکريان مسلح و نيرومند اسلام به آنها سپرده ميشود و در واقع فرمان آتش و دستور حمله و پيکار و قتال به اجازه و ارادهي آنها بستگي دارد، شرايط دقيقتر و باريکتر، و ويژگيهاي حساب شدهتر و پيچيدهتري در نظر گرفته شده است، به طوري که رسيدن به مقام فرماندهي سپاه در حکومت اسلامي، چيزي نيست که به آساني براي هر کسي قابل دسترسي باشد. کسي که به فرماندهي سپاه اسلام ميرسد، علاوه بر ايمان و تقوي و شجاعت و ايثارگري و درک قوي و تيزهوشي و قدرت رهبري، ميبايست روح و الا و قار و متانت، شکيبايي و ظرفيت روحي، تعادل اخلاقي، حدت و سختگيري بجا و نرمش و مداراي به موقع و بسياري تواناييهاي روحي و اخلاقي ديگر هم داشته باشد، تا آنکه هم لشکريان اسلام را با جلافت و بيخردي به هلاکت نيفکند و هم با عناد و لجاج و انعطافناپذيري، از قدرتي که در اختيار [صفحه 138] دارد عليه ديگران سوء استفاده نکند و به قتل و کشتارهاي بيجا و جاهطلبانه دست نزند. بنابر آنچه از عهدنامه استفاده ميکنيم، از ديدگاه علي عليهالسلام يک فرماندهي شايسته در سپاه اسلام ميبايست داراي ويژگيها و خصوصيت زير باشد: 1. خيرخواهي و دلسوزي نسبت به اجراي احکام خداوند و اوامر پيامبر و ولي امر و امام و رهبر اسلام و در کنار اين خصايل، اطاعت از رهبري و همياري از صميم قلب نسبت به او. 2. سعهي صدر و آرامش روحي. 3. پاکدامني و پارسايي و تقواي الهي. 4. سابقهي درخشان. 5. استقامت و پايداري در برابر مشکلات و مصائب. 6. حلم و خويشتنداري، تسلط بر نفس و قدرت جلوگيري از بروز خشم و عصبانيت سريع و ناگهاني. 7. روحيهي عفو و گذشت و عذرپذيري از خطاکاران نادم و پوزش طلب. 8. شجاعت و پيشتازي در ميدان جنگ و عرصهي زندگي. 9. سخاوت و بخشندگي. 10. بلند نظري و کوچک شمردن هر آنچه غير الهي است. 11. خردمندي و بردباري و برخورداري از عقل و انديشهي نيرومند. 12. رحم و عطوفت نسبت به محرومان و ضعفاي جامعه و در مقابل، سختگيري و مقاومت نسبت به زورمندان و توانگران. کلام والاي علي عليهالسلام که ويژگيهاي مزبور را براي فرماندهان ارتش اسلام برميشمارد، بدينگونه است: فول من جنودک انصحهم في نفسک لله و لرسوله و لا مامک و انقاهم جيبا و افضلهم حلما ممن يبطي عن الغضب و يستريح الي العذر و يراف بالضعفاء و ينبو علي الاقوياء و ممن لا يثيره العنف و لا يقعد به الضعف. [صفحه 139] ثم الصق بذوي المروات و الاحساب و اهل البيوتات الصالحه و السوابق الحسنه، ثم اهل النجده و الشجاعه و السخاء و السماحه، فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف. از لشکريان خود کسي را به فرماندهي قرار ده که در نزدت نسبت به خدا و پيامبر و امامت از همه خيرخواهتر و پاکدلتر و عاقلتر باشد، کساني که دير خشم ميگيرند و عذر پذيرترند و نسبت به ضعفاء مهربان و در برابر زورمندان گردنفراز، کساني که مشکلات آنها را به زانو در نميآورد. سپس با ارباب مروت و صاحبان مکرمت بجوش و با افراد با شخصيت و اصيل و خاندانهاي[1] صالح و خوش سابقه الفت بگير و آنگاه با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار، چرا که آنها کانونهاي کرم و مراکز نيکي هستند.
سپاهيان اسلام که ايثارگرانه و جان بر کف در راه خدا و استقرار حاکميت قرآن و قوانين حياتبخش اسلام گام برميدارند، همگي ميبايست از چشمه سار فرهنگ و اخلاق اسلامي سيراب بوده و به صفات و خصائل مورد نظر اسلام مجهز باشند.
صفحه 138، 139.